سالها پیش مجری تلویزیون «سامان یولو» متن گیرا و تاثربرانگیزی خواند که تاکنون ورد زبانها بوده است. کانال تلویزیونی مذکور به همراه رسانه های پرشمار دیگری چون روزنامه «زامان» بدنبال کودتای 15 ژوئیه 2016 و بدلیل کشف رابطه شان با گروه فتح الله گولن بسته شدند. رسانه های نامبرده جزو پرمخاطب ترینهای ترکیه بودند و روزنامه زامان با یک میلیون و دویست هزار تیراژ روزانه، پرتیراژترین روزنامه ترکیه و در میان روزنامه های پرتیراژ جهان مطرح بود.
اکثر این رسانه ها با رویکرد جدیدی به مقوله دین و اسلام می نگریستند و تعاملات بسیاری نیز با صدا و سیمای ایران داشتند که مشهورترین آنها برنامه/سریال پرمخاطب «کلید اسرار» بود.


متن فوق الاشاره با نگاه متفاوتی به آزار و اذیت ترکان در جهان و مخصوصاً اروپا اشاره داشت و بلحاظ اهمیت آن و برخورداری از ظرایف ادبی و واقعیتهای نیشدار در پایان مطلب آورده شده است.

 

شاید با توجه به عنوان مطلب و سوژه روز (کرونا) انتظار بر این بوده که مطلب در این ارتباط باشد اما موضوع مطلب حاضر بسیار مهمتر است. در خصوص تبعات کرونا مطلب ویژه ای با عنوان «چیزهایی که در سایه کرونا، بی سر و صدا از دست می دهیم» را بخوانید.

همچنین راههای استفاده بهینه از اوقات فراغت در خانه نشینی نوروزی بخاطر کرونا!

با ما یک گام بیشتر به ترکیه نزدیکتر شوید. با خدمات ترجمه رسمی، اقامت و خرید خانه در بالاترین کیفیت و مطمئنترین روشها. ما دلال شرکتهای بسازبفروش ترکیه نیستیم. حتی دلال ترجمه نیز نیستیم. خدمات مستقیم ترجمه رسمی و غیررسمی، اقامت ترکیه و خرید غیرمنقول در ترکیه. (کلیک کنید)

 


اما موضوع اصلی مطلب حاضر، پرداختن به نژادپرستی در حال رشد در جهان و علل و عوامل موثر بر آن است.
در سالهای اخیر شاهد رشد سریع نژادپرستی در جهان هستیم. روی سخن ما در این مطلب کشورها و جوامع اروپایی هستند اما متاسفانه کشورمان ایران نیز از این قائده مستثنی نیست و شاید دست بسیار کشورها و جوامع دیگر را از پشت بسته است.

 

(با ما و خدماتمان بیشتر آشنا شوید)


نژادپرستی ریشه در کوتاه بینی و عدم تکامل بینش انسانها دارد. بعبارت دیگر شکل معاصر شعور قبیله ای است.
یکی از مهمترین علل رشد چنین احساساتی در میان عموم، احساس مبنی بر مورد تهاجم واقع شدن می باشد.
رشد گرایش های نژاد پرستانه در اروپا به عنوان یک واقعیت غیر قابل انکار به عنوان یک بیماری در حال گسترش در اروپای قرن 21 مطرح شده است. صاحب نظران از جنبه های مختلف سیاسی ، امنیتی، جامعه شناسی، اقتصادی و فرهنگی به ریشه یابی دلایل رشد گرایشهای راست افراطی در اروپا پرداخته اند.
از زمان سقوط دیوار برلین در نهم نوامبر1989، اروپا وارد مرحله جدیدی ازحیات سیاسی، امنیتی و اقتصادی خود شد که یکسال بعد پس ازسقوط حکومتهای دیکتاتوری کمونیستی در لهستان، مجارستان، چکسلواکی ، رومانی، بلغارستان و در نهایت وحدت دو آلمان در سوم اکتبر 1990 به تدریج موج مهاجرت از شرق اروپای کمتر توسعه یافته به غرب اروپا آغاز شد.


در آن دوران کشورهای اروپای غربی عمدتا توانسته بودند در قالب بازار مشترک اروپا بر اساس معاهده رُم درسال 1957 یک نوع اتحادیه گمرکی را در بین خود بوجود بیاورند که تبادل کالا را در بین کشورهای غرب اروپا تسهیل و سرعت می بخشید. این اتحادیه بعدها بر اساس پیمان ماستریخت 1991 بنیان گذاشته شد. اعضای اتحادیه اروپا به تدریج طی دو دهه به 28 کشور رسید. در نتیجه این تغییرات، اتباع تعدادی از کشورهای شرق اروپا ازجمله لهستان، مجارستان، بلغارستان، رومانی، اسلواکی، چک، اسلوونی و اخیرا کرواسی این امکان را یافتند تا به راحتی بتوانند علاوه بر مبادله کالا، پول و نیروی انسانی خود را به کشورهایی نظیر آلمان، فرانسه ، اتریش ، ایتالیا و غیره اعزام کنند.
اما موضوع مهاجرت نیروی کار به دهها سال قبل و پایان جنگ جهانی دوم بازمی گشت. در سال 1991 که شوروی فروپاشید، میلیونها ترک در آلمان غربی و میلیونها عرب (اغلب الجزایری و مراکشی) در فرانسه و میلیونها هندی و پاکستانی در انگلستان اسکان یافته و اقامت گزیده بودند.


از این میان بجز هندیها و پاکستانیها، کار انتگراسیون منسوبین ملل دیگر مذکور با شکست روبرو شده و آنها در شهرهای محل سکونت کلنیهایی برای خود ایجاد کرده بودند. این موضوع بویژه با بالا رفتن رفاه جامعه بومی، بصورت تهدید جلوه می یافت. این موضوع با مورد هدف واقع شدن توسط احزاب مخالف این کشورها، بتدریج در جامعه عمومیت یافت و زمینه مناسبی برای تحرکات نژادپرستانه ایجاد کرد. در سالهای بعد از فروپاشی شوروی بتدریج شاهد آزارها و حتی قتلهای نژادپرستانه در کشورهای آلمان، یوگسلاوی، چکسلواکی (و پیشتر در قبرس) بودیم. متعاقب شیوع سریع تمایلات نژادپرستانه در این کشورها، بروز وقایع غیرانسانی غیرقابل اجتناب بود. یوگسلاوی تجزیه شد درحالیکه دهها هزار مسلمان در بوسنی به قتل رسیدند. مشابه این اتفاق در قره باغ آذربایجان روی داد. تجزیه چکسلواکی مسالمت آمیز بود. اما این پدیده همچنان رشد داشت.

 


همانطور که اشاره شد احزاب راستگرا در گسترش این پدیده نقش اساسی را بازی می کردند. احزاب راستگرای افراطی، مردم را می‌ترسانند که وجهه و موقعیت کنونی شان را ازدست خواهند داد و عامل آن را نیز مهاجران معرفی می‌کنند. به عنوان نمونه به گفته‌ فلوریان هارت‌ لِب، احزاب راست گرای افراطی عامه‌پسند از موقعیت جاافتاده‌ای دراروپا برخوردار هستند. در حقیقت نژادپرستی جزو ویژگیهای نهادینه شده اروپاییان بوده است. تاریخ در هر برهه ای شاهد مصادیق پرشماری از نژادپرستیهای اقوام و ملل اروپایی بوده است.
شاید آلمانیها معصومترین ملت در میان ملل بزرگ اروپا در این خصوص بوده باشند. تعداد و حجم قتل عامهای انجام یافته توسط آلمانیها محدود به جریان هولوکاست، اوگاندا و چند مورد دیگر بوده است. مساله نژادپرستی آلمانیها که حزب افراطی نازی (و بجای آن نئونازیها) مظهر اصلی آن تلقی می شود بیشتر با تبلیغات یهودیان نسبت به واقعه هولوکاست مرتبط بوده است. البته به نظر می رسد آلمانیها در نیمه نخست قرن بیستم و مخصوصاً ربع دوم آن، غرق در داستان نژاد آریایی (؟!) ساخته و پرداخته انگلیسیها و فرانسویها شده بودند و برای مدت کوتاهی از درک علل اصلی تولید چنین گفتمانی از سوی همسایگان استعمارگر خود عاجز ماندند و این غفلت برایشان بسیار گران تمام شد. انعکاس این گفتمان را در ایران کم و بیش می دانیم و با تاسف بسیار همچنان شاهد جلوه های حماقتبار آن در میان اقشار مختلف و مخصوصاً برخی از هموطنان فارس زبانمان هستیم. (خوشبختانه نسبت این عده از نظر کمی و کیفی پایین است ولی تهدید بزرگی برای سلامت سیاست و فرهنگ و اقتصاد جامعه بشمار می روند).


اما پرونده انگلیسیها، فرانسویها و ایتالیاییها در قاره آمریکا (روایتها حاکی از کشتار 15 میلیون بومی دارد)، هند، ایران، چین، آفریقا و مخصوصاً الجزایر، اوگاندا و لیبی سیاه سیاه است. روسها متهم به قتل میلیونها مسلمان در سرتاسر سرزمینهای شوروی سابق و فدراسیون روسیه کنونی هستند.


اما مظاهر نژادپرستی امروز در میان جوامع مذکور و میلیونها مهاجران ساکن در این کشورها دیده می شود. البته وجود این همه مهاجر در این کشورها دارای دو وجه است: 1- کشورهای مذکور به نیروی کار احتیاج دارند، 2- کشورهای مبدا حرکت این مهاجران بطور مستقیم یا غیرمستقیم تحت استعمار یا کنترل این کشورها بوده و هست.


تقریبا یک چهارم از درخواست های پناهندگی به اتحادیه اروپا در آلمان بررسی می شود. فرانسه دومین مقصد عمده پناهجویان است. اغلب پناهجویانی که به زبان انگلیسی سخن می گویند، بریتانیا را انتخاب می کنند. این کشور میزبان گروه های بزرگی از مهاجران پاکستانی، سومالیایی و خاورمیانه ای است. بسیاری از پناهجویان اهل روسیه، از چچن می آیند. پناهجویان اهل صربستان شامل آلبانیایی تبارها و کولی ها هستند.


هرم سنی جمعیت در اروپای پنجاه سال بعد نیز موید این واقعیت است که اتحادیه اروپا برای رهایی ازمشکل پیری جمعیت همچنان ناچار به جذب مهاجران خارجی است واحزاب راستگرا در عمل نمی توانند واقعیتهای اقتصادی و منافع سرمایه داران را نادیده بگیرند.
همه اینها در حالی است که جهان غرب وارد رکود اقتصادی گسترده ای شدند که از سال 2008 میلادی آغاز شده است. این رکود اقتصادی در درجه اول موجب رشد بیکاری در بین جوانان اتحادیه اروپا شد که در نهایت همین موضوع بستر مناسبی را برای تبلیغات احزاب راستگرای افراطی فراهم ساخت آنها با شعار بیرون کردن خارجی ها و ممانعت از مهاجرت بیشتر به اروپا وعده ایجاد شانس بیشتری برای دستیابی به کار برای جوانان را نوید می دهند. در حالی که واقعیت های موجود نشان می دهد احزاب راستگرا ی افراطی تنها می توانند ساده لوح ها را با شعارهای فریبنده به سمت خود جلب کنند.


در روزها و هفته های اخیر نیز بدنبال تصمیم ترکیه مبنی بر عدم کنترل مرزهایش برای مهاجران و پناهجویان، شاهد فوران این احساسات اروپایی حتی در سطوح سیاستمداران رده بالا بودیم.
در مقابل این هجمه وسیع نژادپرستی، عدم کاهش تمایل مردم کشورهای فقیر در خاورمیانه و آفریقا و امریکای جنوبی به کشورهای ثروتمند و برخوردار از فرصتهای بیشتر در اروپای غربی و آمریکای شمالی، تنها به شدت بیشتر ضعف فرصتها و امکانات در کشورهای خود، همچنین تداوم تاثیر تبلیغ وجود رفاه در کشورهای مقصد برمی گردد.


و اینک متن نوشته مشهور فوق الاشاره که متاسفانه به نام نویسنده اصلی آن دست نیافتیم.
متن زیر برای آشنایان به زبان ترکی استانبولی تقدیم می گردد (متن با الفبای عربی نیز در پایان آورده شده است):

Aslında çok şeydir Türk olmak.
Türk olmak, Osmanlı'nın borcunu ödemektir. Hovarda babanın borçla yaşayan evladı gibi.
Kosova'da ve Bosna'da, Batı Trakya'da ve Makedonya'da bilmem kaç asır geçmişte kalan meselelerin hesabını vermektir.
Türk olmak;
Kıbrıs'ta,
Hocalı'da,
Anadolu'da ve Balkanlar'da soykırıma uğrayıp
Karşılığında yapmadığın soykırımla suçlanmaktır.
Türk olmak;
Faşist olmaktır, vatanına, milletine, tarihine sahip çıktığında…
Demokrat ve çağdaş olmaktır, vatanına, milletine, tarihine sövüldüğünde…
Türk olmak, lisanının Avrupa'da yasaklanmasıdır ve yine Türk olmak, kendini ve derdini anlatamamaktır.
Avrupa'da hor görülmek
Türk olmaktır,
Ataların bir çok asır önce Viyana'yı kuşattığı için hoş görülmemektir.
Tabii ki sadece kuşatıp; Napolyon gibi bütün Viyana'yı yakmadığın için.
Türk olmak;
Selanik'te Pontus Anıtı'nın, Viyana'da çiğnenen yeniçeri minberinin ve Malta'da papazın üzerine bastığı Türk bayrağı heykelinin önünden geçmektir.
Türk olmak zordur, çetindir ve eziyetlidir.
Üç kıtadan dönüp,
Bir küçük yarımadada misafir muamelesi görmektir.
Sayısız imparatorluk kurmak Türk olmaktır, aynı zamanda sayısız imparatorluk yıkmak da Türk olmaktır.
Türk olmak;
Arabaya koşulan ilk atın vatanında, ilk yazılı antlaşmanın imzalandığı yurtta, yazının bulunduğu, paranın icat edildiği her metrekaresinden bereket fışkıran bu yurtta,
kalkınmak için yabancı sermaye beklemektir.
Türk olmak;
Truva'dan bu yana,
Sümer'den bu yana serpilerek gelse de, tarihten eski bu topraklarda, bütün zamandan damıtılarak gelen yüksek değerlerine rağmen, bir haftalık hafıza ile yaşamaktır.
Doğu Roma'yı da
Batı Roma'yı da yıkıp,
Yeni Roma olan AB'ye girmeye Çalışmaktır, Türk olmak.
Türk olmak;
Mostar'da köprüdür,
Kerkük'te kaledir,
İstanbul'da Kızkulesi'dir,
Anadolu'da buğdaydır,
Çukurova'da pamuktur,
Ege'de tütün,
Karadeniz'de fındık,
Trakya'da ayçiçeğidir.
Türk olmak;
Çanakkale'de ölmektir.
Çanakkale'de ölmeden önce düşmana su vermektir,
Onun yaralısını sırtında kendi hastanesine taşımaktır.
Düşmanın ardından rahmet okumak, kanlısından helallik almaktır.
Kar yağdığında kayak yapmayı değil, evsizleri düşünmektir.
Balkon köşesine kuşlar için, kışın ekmek kırıntısı, yazın su koymaktır.
Yağmura rahmet, kara bereket diye bakmaktır.
Türk olmak;
Harap bir ülkede, zengin ülkelerin müstemlekesini reddedip, tahtadan kılıç ve ipten üzengi ile,
paylaşacak ve sahiplenecek tek varlığı fakirlik olmasına rağmen, yedi düvele meydan okumaktır.
Türk olmak;
Askere davul-zurna ile uğurlanmaktır, belki de dönmeyeceğini bilerek.
Türk olmak; annenin, şehit oğlunun ardından; 'Bir oğlum daha olsun, onu da vatan için göndereceğim.' demesidir.
Babanın gözyaşlarını tutarak, tabutuna son kez dokunurken 'Vatan sağ olsun!' demesidir.
Türk olmak;
'Türk çayında radyasyon olmaz!' yalanları ile,
'Gusül abdesti alana AIDS bulaşmaz!' dolanları ile yaşamaktır.
Her hükümetin enkaz devraldığı, ama asla ardında enkaz bırakmadığı ülkede olmaktır.
Türk olmak;
Ecdadın yaşadığı kıtlıktan dolayı, çayın yanında gelen şekerden fazla olanı garsona geri vermektir.
Aynı nedenle Türk olmak, yemeği ziyan etmekten korkmaktır.
Göz hakkına, diş kirasına saygıdır.
Türk olmak;
Evindeki bir kap aşın yarısını Tanrı misafirine vermektir.
Kendi yerde, misafiri döşekte yatırmaktır Türk olmak.
Türk olmak;
Milli maçta ağlamaktır.
Ayhan Işık'a, Belgin Doruk'a aşık olmaktır.
Türk olmak;
Aşkını ölesiye sevmektir.
Aşkı için ölmektir, öldürmektir.
Sevdiceğinin elini bir kez tutamadan, toprağa girmektir.
En güzel aşk şiirlerini yüreğinde hissetmektir.
Eşkıyaya türkü yakmaktır, Türk olmak.
Milletine sövmektir,
Ama başkasına sövdürmemektir, Türk olmak.
Türk olmak;
Yunus'u bilmektir,
Aşık Veysel'i sevmektir.
Mevlana'yı, Haci Bektaş-ı Veli'yi ve Hoca Yesevî'yi
Tek bir satırını okumasa da yüreğinde taşımaktır.
Türk olmak;
Saz çaldığında,
Ney üflendiğinde,
Kös dövüldüğünde ve kaval çaldığında,
Yüreğinin derinlerinde bir sızı sezmektir,
Bir de Yemen Türküsü'nde...
Hayatın sana verdiklerine 'Nasip',
Vermediklerine 'Kısmet' demektir.
Her işin 'Hayırlısına' inanmaktır
Ve ağlamamak için çok gülmekten çekinmektir.
Türk olmak;
Asya'da batılı,
Avrupa'da doğulu diye tepki görmektir.
Irk sözünü bilmeden yaşamak, yaratılanı Yaratan'dan ötürü sevmektir.
Magazin programları ile dizilerin arasına sıkışsa da,
Silkinip üzerindeki ölü toprağını atabilmektir.
Türk olmak;
Mahalle maçı için ayni saatte,
On kişi buluşamazken,
Milyon kişinin bir araya gelmesidir.
Tavla oynarken bile kavga ederken,
Milyon kişinin kavga etmeden gösteri yapabilmesidir.
Türk olmak;
Buhran zamanında Arjantin'de de mağazalar yağmalanırken,
Daha ağır buhranda sıraya girerek,
Sorumlusuna en ağır cezayı tek bir cam kırmadan sandıkta kesmektir.
Türk olmak;
En zayıf gününde bile dünyaya meydan okumak,
En dertli gününde bile her ufunetin bir şafakta biteceğini bilerek
Tevekkül göstermektir.
Zor iştir Türk olmak.
Türk olmak;
Anadolu'da her düşen yağmur damlasına hamd etmek,
Her çıkan başak için şükretmektir.
Türk olmak,
Medeniyetler mezarlığı Anadolu'da dik durabilmektir
Tanrı Türkü korusun.

متن فوق با الفبای عربی:
بدلیل ضیق وقت و احتوای بندهایی که توسعه دامنه اطلاعات تاریخی را می طلبد، با تلخیص آورده شده است.
(در فرصت مناسب و البته درصورت تقاضا از سوی خوانندگان عزیز بزبان فارسی ترجمه خواهد شد):

 


اصلینده چوخ شی دیر تورک اولماق


تورک اولماق، عثمانلی‏نین بورجونو اؤده‏ مکدیر. هوورادا بابانین بورجلا یاشایان اوشاغی کیمی.
کوزوو و بوسنی‏ده، غربی تراکیه ‏ده (یونانین تورک منطقه سی) و مقدونیه‏ ده، بیلمیرم نئچه عصر گئچمیشده قالان مساله‏ لرین حسابینی وئرمکدیر.
تورک اولماق؛ قبرسده، خوجالی دا، آنادولودا و بالکان‏لاردا «سوی قیریم»ا (قتل عاما) معروض قالیب، ائله‏ مه‏ دیی «سوی قیریم»ا متّهم اولماقدیر.


تورک اولماق؛ فاشیست اولماقدیر، وطنینه، ملّتینه، تاریخینه صاحب چیخاندا ...
دموکرات و معاصر اولماقدیر وطنینه، ملّتینه و تاریخینه سؤوولنده (یامان دِییلنده) ساکت قالاندا.
تورک اولماق، دیلینین اروپادا یاساقلانماسیدیر و گینه ده تورک اولماق، کندینی (اؤزونو) و دردینی آنلاتامماماقدیر.
اروپادا خور گؤرولمک تورک اولماقدیر،
آتالارینین بیر نئچه عصر قاباقجا «وین»ی (اتریشین پایتختی) محاصره ائله‏ دیی اوچون خوش گؤرولمه‏ مکدیر.
البته کی فقط محاصره ائلییب، ناپلئون کیمی بوتون «وین»ی یاخیب یاندیرمادیغی اوچون. 


تورک اولماق؛ زوردور، چتیندیر و اذیتلی دیر.
... ساییسیز امپراتورلوق قورماقدیر، عینی زاماندا ساییسیز امپراتورلوق ییخماقدیر.
تورک اولماق؛ تروادان بو یانا، سومردن بو یانا سرپیلَرَک (زامان گئچیرده گئچیرده) گلسه ده، تاریخدن قدیم بو توپراقلاردا بوتون زاماندان داملادیلاراق گلن یوکسک دَیَرلرینه باخمایاراق، بیر هفته ‏لیک حافظه ایله یاشاماقدیر.
«شرقی روم»و دا، «غربی روم»و دا ییخیب، «یئنی روم» اولان «اروپا بیرلیی»نه گیرمه ‏یه چالیشماقدیر تورک اولماق.


تورک اولماق؛ چاناق قلعه ده اؤلمکدیر،
اؤلمه میشدن قاباق، دوشمانینا سو وئرمکدیر. اونون یارالیسینی، چیینینده اؤز خسته خاناسینا داشیماقدی.
قار یاغاندا ایسکی یئنرینه ائوسیزلری خاطرلاماقدیر، بالکندا قوشلار اوچون قیشدا چؤرک خیرداسی، یایدا ایسه سو قویماقدیر.


تورک اولماق؛ عشقینی اؤلومونه سئومکدیر، عشقی اوچون اؤلمکدیر، اؤلدورمکدیر.


ملّتینه سؤومکدیر (یامان دئمکدیر!)، آمما باشقاسینا سؤودورمه مکدیر.
تورک اولماق؛ حیاتین سنه وئردیکلرینه «نصیب»، وئرمه دیکلرینه «قسمت» دئمکدیر. هر ایشین «خییرلیسی»نه اینانماقدیر و آغلاماماق اوچون «چوخ گولمک»دن چکینمکدیر.
آسیادا «غربی»، اروپادا «شرقی» دییه تانیملانماقدیر، عِرق (نژاد) سؤزونو بیلمَدن یاشاماقدیر، یارادیلانی، یاراداندان اؤتورو سئومکدیر.


معمولی زاماندا بیر قیرانیندان گئچمه ییب، طبیعی آفت (زلزله، سیل و ...) زامانیندا هر شئینی هم ده دوغرو آدامییلا پایلاشابیلمکدیر تورک اولماق.


زور ایشدیر تورک اولماق، چونکی بوتون دونیا ایله ساواشماق مجبوریتینده قالارسان، داها زور ایشدیر تورک اولماماق؛ چونکی تورک ایله ساواشماق زوروندا قالارسان. (سون ایکی بند، اصلینده فرقلی اولدوغو اوچون بیر آز دییشدیریلمیشدیر. سون بند، سلطان محمد فاتحین سؤزودور).

 

 

(با ما و خدماتمان بیشتر آشنا شوید)

 

با ما یک گام بیشتر به ترکیه نزدیکتر شوید. با خدمات ترجمه رسمی، اقامت و خرید خانه در بالاترین کیفیت و مطمئنترین روشها. ما دلال شرکتهای بسازبفروش ترکیه نیستیم. حتی دلال ترجمه نیز نیستیم. خدمات مستقیم ترجمه رسمی و غیررسمی، اقامت ترکیه و خرید غیرمنقول در ترکیه. (کلیک کنید)

 

نظراتتان را با ما در میان بگذارید. متشکریم.

 

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 میانگین 5.00 (از 2 رای)

 

سلام هموطن، به سایت ایرانیان استانبول خوش آمدید. جهت ترجمه رسمی ترکی استانبولی ارزان، فوری، رسمی و غیررسمی در سراسر کشور و نیز خارج از کشور، راهنمایی و همراهی و انجام تمامی امور به خرید ملک و مستغلات در استانبول، گردش و تجصیل و اقامت در خدمت هموطنان گرامی هستیم...