میسیون و ضدمیسیون؟ خب چرا میسیون و نه ماموریت یا وظیفه؟
در این مطلب به معرفی کتاب «میسیون و ضدمیسیون» از نگارنده (رسول داغسر) می پردازم. کتابی که تمامی دانسته های تاریخ سیاسی معاصر شما را به چالش می کشد و در بین 226 منبع و ماخذی که در آن مورد استفاده قرار گرفته، دهها مورد منبع و ماخذی وجود دارد که تاکنون بزبان فارسی ترجمه نشده است. در این منابع نکات بسیارجالب توجهی مورد بررسی قرار گرفته است که مورد استناد مطالعه مذکور واقع شده اند. برای معرفی کتاب بهترین طریق را در ارائه کامل مقدمه (بدون پاورقیها) دیدیم.

لینک خرید کتاب «میسیون و ضدمیسیون»
همچنین می توانید با ارائه درخواست از طریق همین سایت، این کتاب را در نشانی خود دریافت نمایید.

لینک درخواست کتاب میسیون و ضدمیسیون

کتاب: میسیون و ضدمیسیون
نویسنده: رسول داغسر
ناشر: اختر
سال چاپ: اردیبهشت ماه 1399
قیمت (چاپی در قطع وزیری): 85000 تومان
تعداد صفحات: 424

مقدمه
مدتهای مدیدی است که در ایران به علل عقب¬ماندگی کشورمان پرداخته می¬شود و دلایل چندی بیش از دیگران در این بین برجسته شده است. یکی از این دلایل که از ابتدای طرح مبحث علل عقب¬ماندگی در حدود دویست سال پیش مطرح شد و چندی است که مجدداً از سوی محافلی در داخل و خارج بر آن انگشت گذاشته می¬شود، بصورت «دور شدن کشور از آنچه که به عنوان احتشام و شکوه تاریخی و جلوه¬های فرهنگی آن یاد می¬شود» برای اکثریت غالب مردم این مرز و بوم نمود یافته است.
عطف توجه به عقب ماندن کشور از قافله جهانی، بر اساس مطالعات تاریخیمان، منطقاً باید مربوط به دوره صفویه و مخصوصاً از اوایل قرن هیجدهم به این سو بوده باشد. در واقع فرهنگ و تمدن و بویژه اولویت اخلاق در سایه دین و اعتقادات ریشه¬دار در تاریخ مردم کشورمان تا زمان برآمدن صفویان در سطح مناسب و حتی بهتری نسبت به میانگین این سطح در جهان داشته است. این موضوع مقارنتی نیز با پایان دوره موسوم به قرون وسطی در اروپا و بویژه برآمدن انگلستان به عنوان قدرتی استعمارگر دارد.

 


از اواخر قرن پانزدهم، اروپا در شوک از دست دادن قسطنطنیه، ضمن اینکه صداهای آزاردهنده¬ای میداد، تکانهایی بخود داد و در عرض یکصد سال، دولتهای مرعوب اروپای غربی، هرکدام در هوس چنگ¬اندازی به داشته¬های دیگران به قدرتهای استعماری تبدیل شدند . این تکاپوها که در اوان خود با قصد یافتن متحدینی در پشت سر عثمانی و راههای تجارت با بازارهای ثروتمند جنوب و شرق آسیا صورت می¬گرفت، (متاثر از روح یغماگر اروپایی که در تمام برهه¬های تاریخی آن مشهود است، سرعت پیشرفت تکنولوژی نظامی در اروپای غربی و بنا به اذعان برخی از اندیشمندان و صاحب¬نظران، عدم هماهنگی در توسعه فرهنگ و اخلاق متناسب با تکنولوژی، خیلی سریع به تحرکات آزمندانه و رقابت¬آمیز برای بسط سلطه و تاسیس استعمار در سرزمینهای مقصد گردید و وقایع شنیع و ضدبشری شرم¬آوری را رقم زد که در این کتاب در محدوده موضوع به وجهه هایی از این تحولات خواهیم پرداخت.
اما نخستین تاکید بارز بر عقب¬ماندگی کشورمان را در سخنان عباس¬میرزا فرزند فتحعلیشاه در دویست و بیست سال پیش می¬بینیم که با جملاتی جالب توجه خطاب به مستشار نظامی فرانسوی ایراد شده است. موضوع عقب¬ماندگی ایران در واقع در ارتباط مستقیم با قرار گرفتن در حوزه «بازی بزرگ» انگلیس در منطقه آسیا در قرن نوزدهم دارد. چنانچه ظرایف این موضوع را مخصوصاً آنجا که میسیون مورد بحث در این کتاب در پی می¬آورد، بدرستی دریابیم، حتی خواهیم توانست زوایای تاریک و علل یک دوره سامان¬یابی ظاهری دوره پهلوی اول و حتی رجزخوانیهای پهلوی دوم و نیز حوادث متعاقب را با دقت بسیار بیشتری تحلیل کنیم.
اما موضوع کتاب حاضر در خصوص علل عقب¬ماندگی کشورمان نیست، ولی موتور محرکه مطالعات منجر به تالیف این کتاب می¬باشد و با ترجمه¬های دست اولی که از برخی کتابهای خاص ارائه کرده¬ام روشنگر خیلی مسائل خواهد بود. مسائلی که در ارتباط مستقیم با هم هستند ولی هیچگاه یکجا دیده (نشان داده) نمی¬شوند.
نام کتاب را «میسیون» گذاشته¬ام و نه «ماموریت»، «وظیفه»، «مسئولیت» و واژگان مشابه دیگر. شاید واژه عربی «ماموریت» به حد کافی برای موضوع مورد بحث در این کتاب، روشنگر و جامع باشد، اما واژه لاتین «میسیون» مشرف بر «منشاء غربی» ماموریت مورد بحث ما نیز می‌تواند تعبیر شود. به عبارت دیگر «میسیون» می¬توانست «ماموریت» نیز باشد اما در اینصورت «مساله شرق» امروز احتمالاً قدرتمندتر از پیش همچنان پابرجا می¬بود. و «ضد میسیون» ناظر بر مبارزاتی است در جهت بالا بردن کیفیت آزادی و عدالت در جامعه تحقق می پذیرد و کمترین تاثیر آن فاش ساختن ماهیت بازیهای دشمنان جامعه و کشورمان است.

 

لینک خرید کتاب «میسیون و ضدمیسیون»
همچنین می توانید با ارائه درخواست از طریق همین سایت، این کتاب را در نشانی خود دریافت نمایید.

لینک درخواست کتاب میسیون و ضدمیسیون

 

 

 

در مطالعه حاضر راههای عرضه شده برای فرار از حس عقب¬ماندگی و بویژه داستان نژاد آریایی پرداخته می¬شود و اینکه چرا سیاسیون اروپایی علیرغم رد این گفتمان غیرعلمی و سفسطه¬آمیز از سوی دانشمندان، در برهه‏ای حساس، چنین داستانی سر هم کردند و عده‏ای را (ضمن اینکه همینها را به عنوان روشنفکر -ایرانی- تحویلمان می‏دادند) دنبال آن انداختند؟ آیا این موضوع با معرکه مضحکی که امروز برای خاورمیانه درست شده، ارتباط دارد؟
حقیر هنگامی که قدم در راه تحقیق در این حوضه گذاشتم با مسائل متعدد و پراکنده¬ای که در عین اهمیت بطور یکجا به آنها پرداخته نشده است برخوردم که گوشه¬هایی از این موارد و نکات تا آنجا که مربوط به موضوع کتاب هست در اینجا آورده شده است. ضمن اینکه به دلایل احتراز خیل تاریخ¬پژوهان از پرداختن به این موضوعات از زبان آن عده که –با توجه به نتایج کارشان و گشایش پنجره های جدید و متعدد برای نگریستن به گذشته کشور و آنچه بر اجدادمان در این مرز و بوم رفته است- متعهدتر و باشهامت¬تر بوده¬اند اشاره کرده¬ام. در اثنای مطالعات اولیه خود، لازم بود جهت انتقال درست موضوع، فارغ از پیچیدگیهایی که مغروق آنها گردانیده شده است زمینه مناسبی انتخاب و بر آن اساس حرکت نمایم. با پیشرفت سیر تحقیقات متوجه شدم که موضوع علیرغم ظاهر پیچیده آن، بسیار ساده و در عین حال خود دارای زمینه¬ای دیرین و زنده است. این زمینه، «مساله شرقِ» غرب است.
«مساله شرق» اساس این کتاب را تشکیل می¬دهد و تاریخ قرون اخیر ایران از این پنجره مورد بررسی قرار گرفته است.
«هر چند «مساله شرق» به نظر بسیاری از ما موضوعی مربوط به تاریخ است، ولی برای دنیای غرب «مساله»¬ای زنده است. این «مساله» امروز همچنان خون و اشک چشم «شرق» را درمی¬آورد. تا زمانی که تفصیلات این مساله را درنیافته و متوجه دینامیکهای بقای حیات آن در منطقه و سرزمین خود نشده¬ایم، همچنان با خون و اشک چشم مانوس خواهیم بود. ... سناریوهای محافل تعیین¬کننده قوائد بازی، بلحاظ تکیه بر بنیانهای پلید و تغذیه از ناآگاهیهای مردم و تاریکی ایجاد شده از سوی آنان، حتی در مقابل نور کم سوی یک شمع به شدت شکننده بودند».
«مساله شرق» موضوعی است که در فرایند جستجو و پژوهشهای حقیر به عنوان منشا غالب وقایع و خط سیر کنونی کشور به صورت بسیار پررنگ به آن برخوردم.
سناریوهای محافل تعیین¬کننده قوائد بازی، بلحاظ تکیه بر بنیانهای پلید و تغذیه از ناآگاهیهای مردم و تاریکی ایجاد شده از سوی آنان، حتی در مقابل نور کم سوی یک شمع به شدت شکننده بودند. دکتر بقال اصغری اشاره ظریفی به این عدم توجه دانشجویان امروز به موضوع تاریخ دارد: وی کتاب ارزشمند خود را با گلایه نسبت به ناآگاهی جوانان کشور از تاریخ واقعی و به عبارت دقیقتر از عدم توسعه حس کنکاشگرانه و منتقدانه در تحلیل خوانده¬ها و نیز عدم رغبت کافی به «گذشته» که به یقین همه صاحب¬نظران در تمامی علوم «چراغ راه آینده است» آغاز کرده است: «دانشجویان ما در دانشگاهها کتابهای قطوری از هنر یونان و اروپا می¬خوانند. آنها آثار رم باستان را می¬شناسند و از هنر باستان مصر مطلع هستند. اما از تاریخ خویش بیگانه¬اند. تمدنهای پیش از آریاییان در ایران چه تمدنهایی بودند و چه آثاری خلق کرده بودند؟ آیا هنر و تمدن و حکومت از 2500 سال پیش آغاز شد یا پیش از تمدن در ایران وجود داشت؟»
در اینجا لازم است یادآور شوم که در پشت پرده محدود ساختن موضوعیت «مساله شرق» به ترکیه عثمانی در ایران (و احتمالاً کشورهای دیگر اسلامی) متوجه اغراض خادم به «قبله غرب» شدم که نشانی این کج اندیشیها با استنادات لازم در متن آورده شده است و حتی چنانچه وجود چنین خیانتهایی (اغراض سابق) را در تصویر تاریخی کشورمان رد کنیم، باید ناآشنایی یا بی¬اعتنایی شدید تاریخ¬پژوهان این کشور با نکات عطف تاریخ (کشورمان) را بپذیریم.
دکتر ماسکارلا باستانشناس آمریکایی که سالهای مدیدی در ایران به کاوش محوطه¬های تاریخی همچون تپه حسنلو پرداخته و نتایج بررسیهایش در خصوص جعل آثار و آثار جعلی، دنیای پر طنطنه باستانشناسی را به چالش کشیده است می¬گوید: «هر از گاهی بوده¬اند کسانی که کورسوی حقیقت را دیده¬اند ولی خود را درگیر آن نکرده¬اند.»
«با مطالعه در تاریخ ایران بالاخص چند صد سال اخیر به مسائل و حقایق وحشتناکی برمیخوریم که برخی از آنها از نگاه اکثر مورخان یا تاریخ¬پژوهان به دور مانده یا کم¬اهمیت تلقی و نتیجتاً مهجور مانده¬اند. برخی از این موارد ممکن است به عمد به حاشیه رانده شده یا با تحریف ارائه شده باشند، بطوریکه احتمال دارد نه تنها از مفهوم واقعی خود به دور افتاده، بلکه نوع چیدمان آنها، انسانها را در مورد تاریخ اسلاف خود به بیراهه نیز ببرد. برخی از تاریخ¬نگاران و یا تاریخ¬پژوهان خطوط اصلی تعبیر فراماسونری آنگلوساکسونی از تاریخ و جغرافیای انسانی، اقتصادی و سیاسی کشور و منطقه را رعایت و یا دنبال می¬کنند. تاریخ از این تحریفات پر است. اهمیت این پدیده آنجا نمود دارد که باعث عدم شکل¬گیری فرهنگ مناسب اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی در جامعه شده و مردم در حال حاضر نیز همچنان هزینه این هدایتهای فکری را می¬پردازند. ارتباط موارد فوق و کل وقایع قرون جدید (از میانه قرن پانزدهم بدین سو) با یکدیگر و در کل با پدیده «مساله شرق» با اندکی دقت براحتی قابل مشاهده است.»
در راستای مطالعاتم در خصوص موضوع این کتاب، به نکات بسیار متمایز و خاص برخورد کردم که ممکن است برای آن دسته از هموطنانی که مغلوب گفتمانهای تحت شعاع «ایران نو» هستند کمی تکان¬دهنده و بلحاظ به چالش کشیدن آموخته¬های قبلی که بالطبع تفکر، تامل و مطالعه بیشتر را لازم خواهد ساخت، غیرقابل¬قبول باشد. از آنجا که بحث علمی و مبتنی بر منطق را اساس و شالوده مطالعاتم قرار داده¬ام، نمی¬توانستم برای نظرات احتمالاً ناآماده و مخالف بی‌تفاوت باشم. زیرا اگر قصد ساختن ایرانی بهتر داریم حتماً باید قدرت و جسارت بررسی و بحث مسائل را بطور عمیق و علمی داشته باشیم.

 

لینک خرید کتاب «میسیون و ضدمیسیون»
همچنین می توانید با ارائه درخواست از طریق همین سایت، این کتاب را در نشانی خود دریافت نمایید.

لینک درخواست کتاب میسیون و ضدمیسیون

 

عبدالله شهبازی، استاد ارجمند و نویسنده کتابهای ارزشمندی چند، می¬گوید: «محقق تاریخ معاصر باید از چنان شهامت علمی برخوردار باشد که واقعیات تاریخی را جسورانه و بدون هراس از تهمتها و خصومتها بیان دارد. این عرصه ای پرمخاطره است زیرا تاریخ معاصر در واقع زندگی امروز ماست و کانونهای موثر در آن حضوری بالفعل دارند.» عبدالله شهبازی محقق و پژوهشگر معاصر تاریخ کسی است که نگارنده ضمن تحقیق در مورد موضوع این کتاب با آثار وی آشنا شده و احترام خاصی برای ایشان قائل است. اما اینکه چرا نخستین نقل قول از وی جملاتی مربوط به مقدمه کتاب ایشان میباشد و به نگرانی¬ای مربوط است که در جهت تبیین نتایج مطالعات خود ممکن است با آن روبرو شوم و این چیزی نیست جز دگم¬اندیشی و قالب¬پرستی برخی از روشنفکران و اهل نظر جامعه بزرگ ایرانی و احساس می¬کنم این نقطه مشترکی است که با استاد شهبازی داریم. اینکه محقق ارجمندی مثل شهبازی خود را نیازمند به توضیح در مورد این موضوع و آماده ساختن اذهان برخی از خوانندگانش دیده، البته نشان از گستردگی بیماری «نگرش سفارشی» مبتنی بر گفتمانهای «ایران نو» دارد و با توجه به اینکه خوانندگان کتابهایی از این قبیل، معمولاً اقشار خاصی از جامعه با سطح معقولی از تحصیلات و علاقمند به سرنوشت جامعه و کشور هستند، وسعت مشکل بیشتر نمود پیدا می¬کند.
به جرات می توان گفت که بازی بزرگ انگلیسی امروزه در تمام کشورها و واحدهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان در نسبتهای مختلف دارای نفوذ می¬باشد و وقتی افرادی مثل گاری آلن در دهه¬های اخیر یا بلونت در یکصد و پنجاه سال پیش و حتی تجلی بیداری جامعه آمریکا در سطوح مختلف این کشور، امروز از وسعت و گستره این نفوذ فریاد سر می¬دهند، نباید تعجب کرد یا سناریوهای در حال اجرا در خاورمیانه را با «توطئه توهم» نامیدن به سادگی رد کرد و محکوم به اخبار و تحلیلهای مضحک رسانه¬ها گردید. جان جی. اشمیث در مقدمه کتاب «هیچکس جرات ندارد» می¬نویسد: «از لحاظ روانی بسیاری از مردم ترجیح می¬دهند گفته¬های کسانی را که می¬خواهند اطلاعات مندرج در این کتاب را تخطئه کنند باور نمایند، زیرا آدمی دوست دارد خبرهای ناخوشایند را نادیده بگیرد. ما اینکار را به بهای مخاطرات شخصی مرتکب می¬شویم.»
بدنبال ظهور اشخاص موشکاف و متعهد در ساحه تاریخ پژوهی و تحلیلهای سیاسی، محافلی مجبور شدند اصطلاحی بنام «توهم توطئه» ساخته و آنرا برای سیاهنمایی حاصل مطالعات اینگونه افراد بکار برند. آنها از بکار بردن رسانه¬ها، شبکه¬های مجازی پرشمار و ابزارهای مختلف برای ترور شخصیت در مورد اینگونه افراد ابایی ندارند و از آنجا که قاطبه مردم معمولی نیز علاقه چندانی به درگیر شدن در گرداب تفکر و تنقید وقایع (که در واقع در زندگی روزمره آنها دخیل است) ندارند، کار سلسله¬جنبانان اینگونه امور سهلتر می¬نماید. اما گاری آلن اصطلاح خنثی¬کننده این سلاح را مطرح می¬کند. او مدافعان و قلم فرسایان جناح استعمارگر را «طرفداران تئوری تصادف» می¬نامد.
نویسنده کتاب «هیچکس جرات ندارد» وقتی نسبت به احتمال بالای عدم توجه بخش قابل توجهی از مردم به حاصل مطالعاتش اظهار آگاهی می¬کند و در عین حال، امروز کتابش را در گوشه دیگری از جهان، ایران، می-توانیم بیابیم، جرات ناشی از صمیمیت خود در ادعایش را به نمایش گذاشته است:
«ما احساس می¬کنیم هنوز در میان شما هستند کسانی که با افسونهای تلویزیونها به خواب نرفته¬اند، خدا و خانواده و کشور را برتر از مقامها و موقعیتهای اجتماعی می‏دانند، و دست در دست هم خواهند داد تا توطئه محارم را افشا و نابود سازند.»
هرچه باشد، لزوم عدم از دست دادن امیدواری و اسارت روح در یاس فراتر از هر چیز دیگری است. البته که «محارم قادر مطلق نیستند» ، نباید فراموش کرد که «اگر بنا بود تمام نقشه¬های شوم این جنایتکاران و همه پیش¬بینی¬های شان عملی گشته و درست از آب درآید، شکست آمریکا در ویتنام و فرانسه در الجزایر و هیتلر در روسیه و شوروی در افغانستان و بالاخره آمریکا در ایران را چگونه می¬توان توجیه نمود؟» . یاشار ایلیک¬سیز می¬نویسد: «... مهره¬ها نیز در همه برهه¬های تاریخی بوده¬اند، اما البته اگر می¬بینیم مهره¬ها و اربابان در مقابل نورهای شمعهایی چند به وحشت می¬افتند، باید باور کرد که تاریکیهای بزرگ حتی با نورهای منفرد نیز از بین می¬روند و شکاف برمی¬دارند. چیزی که با تلاشهای خیانت¬بار مهره¬های پرشمار بوجود آمده است.»
مترجم کتاب هیچکس جرات ندارد، به فراگیر بودن موضوع محارم با انگشت گذاشتن روی «انقلاب کبیر فرانسه» اشاره می¬کند: «در تاریخ سیاسی جهان همواره در خصوص یک حادثه عظیم تحت عنوان انقلاب کبیر فرانسه به تفصیل قلم¬فرسایی کرده¬اند. اما حقایق پشت¬پرده در این انقلاب کبیر چیزهای کاملاً دیگری است: تنها کافی است در کنار صحنه¬پردازیهای روشنفکرانه مورخین به پاره ای از منابع اصلی هم دقیقا نظری بیاندازید تا به یک فاجعه عظیم نه یک انقلاب کبیر در حیات بشر پی ببرید.» البته مترجم مطالعه «کتاب بسیار مهم»ی را برای کسب اطلاعات بیشتر در این خصوص توصیه می کند:Arthur Hertzberg. The Zionist Idea. New York: Atheneum. 1972
عبدالخلیل حاجتی، بلافاصله انگشت اشاره را بسوی انقلاب اکتبر روسیه نیز می¬گیرد.

 

بنابراین در این کتاب مسائل مورد بحث را هم از جنبه بین¬المللی و هم در بعد داخلی مورد بررسی و با اشاره به ارتباط همیشگی مسائل خارجی با اتفاقات داخلی، سعی کرده¬ام پنجره بزرگتری را برای خوانندگان گرامی باز کنم.
در این راستا، ضمن استفاده از نتایج مطالعات اساتید ارجمند وطنی، سعی کرده¬ام از آثار ترجمه شده یا حتی ترجمه نشده بهره گیرم و البته نکات پراکنده در بررسیهای مختلف را در کنار هم قرار داده و برای معمای «ما چگونه ما شدیم؟!» پاسخی بیابم. در این راستا برخی تثبیتهای انجام شده، ممکن است در مخالفت تلویحی یا آشکار با برخی از نظرات تاریخ-پژوهان مورد اقتباس و استفاده به نظر برسد. مثلاً استاد عبدالله شهبازی وقتی از مخالفت خود با نظر پورپیرار (مبنی بر لزوم احتراز از رد کامل تمدن هخامنشی) می¬گوید، توضیح نمی¬دهد که چرا سیر تمدن در ایران از مدتی پیش از حاکمیت شاهان منسوب به هخامنشی و دوره حاکمیت آنها متوقف شده است. درحالیکه عمده¬ترین چیزی که از این دوره باقی مانده (به جز مکشوفات مشکوک) کتیبه¬هایی به زبانهای مختلف رایج در سرزمینهای جنوب، غرب و جنوبغرب کشور است. کاوشگر و باستانشناس شهیر، دکتر ماسکارلا از جمله دانشمندان و صاحب نظران در این حوزه است که ترجمه کتابش با عنوان «دروغ بزرگ شد؛ ازدیاد جعل آثار باستانی ایران» توسط صمد علیون انجام یافته و به چاپ رسیده و گویای بسیاری مسائل در خصوص واقعیتهای آنچه که به عنوان تمدن هخامنشی و ساسانی عرضه می شود، است. عبدالله شهبازی اما، بدون ارائه مدرک و منبعی واقعه پوریم را ساختگی خوانده و دلیلش را برای رد صحت آن، ماهیت افسانه‌ای داستان استر یهود و عدم وجود مدرکی برای اثبات آن عنوان کرده است. مرحوم پورپیرار اما، بزرگترین نشانه صحت این واقعه را توقف قهری سیر تمدن در این دوران و تداوم آثار آن تا صدها سال عنوان کرده است. متاسفانه اگر این واقعه را بپذیریم باید بگوییم هخامنشیان یا یهودیان یا هر دو، شنیعترین و فجیعترین قتل عام تاریخ بشریت را مرتکب شده¬اند که بنا به گفته مرحوم پورپیرار، آثار آن البته تاکنون ادامه داشته و دارد. اگر این نظر را بپذیریم، همراهی و همکاری الیگارشی معلوم (که –اتفاقاً!- نسبتش با هخامنشیان بزرگترین افتخارش بوده) با شبکه¬ای از امپریالسم جهانی یهود را که موجبات تاسیس نظام جدید فرهنگی و سیاسی و ایدئولوژیک پهلوی را فراهم آورد، می¬توان در راستای یک فرایند بررسی کرد.
یا مرحوم پورپیرار علیرغم روشنگریهای تحسین¬برانگیز و تکان¬دهنده¬ای که در خصوص توطئه‌های یهودیان و هخامنشیان و نیز رژیم پهلوی انجام داده است، از پرداختن به منشاء تمدنهای ایرانی قبل از تاریخ رسمی «پروژه ایران نو» حتی با استفاده از منابع محققان متعهد بین¬المللی سرباز زده است. در حالیکه می¬توانست حداقل بصورت چالشی (با سبک منحصر بفرد انتقادی خود) مطالب جالب توجهی در این خصوص نیز ارائه دهد. در واقع مرحوم پورپیرار اهتمام تحسین¬برانگیزی در جهت اثبات «عدم تعلق منشا تمدن ایران به آنچه که تبلیغ شده و می¬شود» داشته، اما در این حین ضمن اینکه رگه¬های تندی از تمایل به تمدن عربی- اسلامی برجای گذاشته، مخصوصاً در اثبات نظرات حسنه¬ای که نسبت به تمدن «عربی» داشته، مستندات محکمی ارائه نکرده است.
متاسفانه باید بپذیریم که نگرش به تاریخ هیچگاه بیطرفانه نبوده است. ما این موضوع را در آثار نوشته شده از سوی خارجیان و در صدر آنها انگلیسیها، روسها و فرانسویها نیز می¬بینیم حتی همانگونه که در این کتاب نیز به مصادیق پررنگ آن پرداخته شده است، متوجه هدایت نگاه تاریخی ایرانیان به پنجره ای مطابق میل آنان می¬شویم. تزریق این طرز نگاه مربوط به اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم و مصداق بارز آن نیز اوج این سناریو یعنی تاسیس سلسله پهلوی است می¬باشد. این همان چیزی است که اغلب نویسندگان و تاریخ پژوهان متعهد کشورمان بویژه در سالهای اخیر به آن پرداخته یا اشاره کرده-اند.
در واقع وقایع¬نگاری خبری و تحلیلی از اوایل قرن بیستم به اینسو گند زده است. این موضوع مخصوصاً در مورد پس و پیش تاسیس سلسله پهلوی با وضوح بسیار بالائی در جلو چشمان هر متفکر ایرانی گسترده است.
دکتر محمدقلی مجد در پیشگفتار کتاب ارزشمند خود، «از قاجار به پهلوی» که با استناد به اسناد موجود در بایگانی وزارت امور خارجه آمریکا نگاشته است، نسبت به عدم استفاده برخی از تاریخ¬پژوهان دوره ظهور پهلوی از اسناد آمریکا و استناد آنها به اسناد وزارت خارجه بریتانیا ابراز تعجب کرده و البته درصدد یافتن پاسخی برای علت آن برآمده است. «طرفه آنکه اسناد وزارت جنگ انگلیس درباره ایران در طی سالهای 1931-1914 هنوز در حالت طبقه¬بندی قرار دارد و اعلام شده که تا سال 2053، علنی نخواهد شد.» نویسنده پیشگفتار برای کتاب دکتر محمدقلی مجد در ادامه، سوالی مطرح می¬کند: «پرسش بعدی این است که انگلیس چه چیزی را می‏خواهد پنهان کند؟»

 

سوالی که در دهه¬های اخیر ذهن بسیاری را به خود مشغول داشته و عده¬ای را برای یافتن پاسخ به تکاپو واداشته است. و البته سلسله تلاشهایی که از سوی تاریخ¬پژوهانی چون محمدقلی مجد، عبدالله شهبازی، صمد علیون، ناصر پورپیرار و ... براه افتاده است خواب برخی از مزدوران و خادمان به پروژه خیانتبار انگلیسی- صهیونیستی را در داخل و خارج از سر پرانده است.
هر روز که می¬گذرد مردم ایران بیشتر با تناقضات تاریخ تنظیمی از سوی محفل معلوم حساس شده و با تاریکیهای تاریخ ساختگی و شکل روشن آنها آشنا می¬شوند. مردم امروز می¬دانند که در ایران قرن اخیر اسامی چون کورش، داریوش مثل خود رضاشاه چرا و چگونه ظاهر و «کبیر» شدند! در حالیکه «... نود درصد جمعیت آن بی¬سواد بودند از جمله خود رضاشاه!»
البته قابل درک است که نویسندگان کتابها و مخصوصاً تاریخ¬پژوهان متعهد ممکن است در خصوص موارد و برهه¬هایی تنها به ارائه سوال بسنده کنند یا حتی به سکوت بگذرانند. ولی علیرغم وجود اسناد مربوط به این بخش از تاریخ کشور در آرشیو کشورهای روسیه، ترکیه و بویژه آمریکا، استناد به اسنادی که کم¬برخوردارترین درجه محرمانگی را در میان اسناد طبقه‏بندی شده آنهم متعلق به وزارت خارجه کشوری که شالوده «ایران نو» را پی¬ریزی کرده است تنها در چهارچوب دو احتمال قابل ارزیابی است: 1- خدمت به بریتانیا و پروژه خائنانه «ایران نو» (!) در مهندسی افکار عمومی در مورد تاریخ که در مورد خیل تاریخ¬پژوهان سفارشی صدق می¬کند و؛ 2- (در شکل خوشبینانه) عدم برخورداری از تفکر چالشی و موشکافگرا و در واقع بی سوادی یا عدم تعهد کافی در موضوع تاریخ¬پژوهی.
بازنویسی تاریخ بصورت سفارشی یکی از سیاستهای اساسی رژیم پهلوی بوده است. این طرز نگاه سفارشی انگلیس-یهود ممکن است حتی باب طبع عده¬ای (از هموطنان) که از ژرف¬نگری کافی برخوردار نیستند باشد، اما از آنجا که؛ «... باعث عدم شکل¬گیری فرهنگ مناسب اجتماعی، سیاسی و حتی اقتصادی در جامعه شده و مردم در حال حاضر نیز همچنان هزینه این هدایتهای فکری را می¬پردازند» بسیار مضر و مخرب است.
تلاشهای مستشرقان برای طرح و اثبات نظریه¬های آریایی در این راستا قابل درک است. این مستشرقان که با آثار و ادله مربوطه متوجه شده بودند خاستگاه تمدن بشری، منطقه خاورمیانه (بین¬النهرین، فلات آناتولی، فلات ایران و مخصوصاً نیمه غربی آن و سواحل شرقی و جنوبشرقی دریای مدیترانه) بوده است، در مقابل، تمام تلاششان را برای اثبات بومی بودن آریاییها در غرب و جنوب آسیا بکار می¬بردند. در این راستا نیاز مبرم به اقوامی بومی داشتند که بتوانند آنها را آریایی یا از اعقاب «آریاییهای باستان» معرفی کنند. درحالیکه حتی تندروترین آنها مسکن اولیه «آریاییها» را شمال دریای خزر نشان می-دادند.
در این کتاب همچنین تاریخچه تشکیل و تکوین الیگارشی پارسی و نقش این الیگارشی در تحولات 200 سال اخیر مورد توجه قرار گرفته است. وجود الیگارشی درحالیکه خود می¬تواند بسان پیشینه دولتمداری یک قوم تلقی شود، ولی شکل فعال و معاصر آن که در حقیقت شکل تکوین یافته آن می‌باشد، با توجه به دینامیکهای تاثیرگذار بر آن و محرکهای الیگارشی مذکور مورد ارزیابی قرار می‌گیرد و از این منظر که می¬نگریم با منظره¬ای تاسفبار مواجه می¬شویم. ضمن این بررسی با تلاشهای عناصر دیگر موثر در این سرزمین مربوط به قبل از موجودیت¬یابی این الیگارشی و بعد از آن روبرو می¬شویم که در برهه¬هایی گویی قصد نفوذ و بسط سلطه دارند و گاهی شاخصه¬های ماهیت بازگشت را از خود بروز می¬دهند که گویی در میان هجمه هیاهوی براه انداخته شده یا شنیده و دیده نمی¬شود یا در کنار حجم هجمه مذکور تمسخرآمیز می¬نماید.

 

لینک خرید کتاب «میسیون و ضدمیسیون»
همچنین می توانید با ارائه درخواست از طریق همین سایت، این کتاب را در نشانی خود دریافت نمایید.

لینک درخواست کتاب میسیون و ضدمیسیون


هرچه هست اما این تکاپوها، به سه دلیل نمی¬توانند علت میل الیگارشی مذکور به همکاری با اغیار در حد خیانت به مملکت تصویر شوند: 1- سابقه تمایل و رجوع این الیگارشی به خیانت و عنداللزوم همکاری با اغیار علیه جامعه ساکن در این نجد تا همان مرحله شکل¬گیری برمی‌گردد. 2- همانطور که می¬دانیم این الیگارشی تعلق تاریخی به این نجد ندارد و هرچند به هرحال جزئی (بسیار متنفذ و موثر در 2500 سال گذشته) از هویت تاریخی ما را شکل می¬دهد، ولی عنصری با منشا ماورای مرزهای کنونی این کشور عزیز است. 3- هیچ دلیلی نمی¬تواند توجیهی برای خیانت به کشور، مردم جامعه آن و همکاری با بیگانه علیه بومیان یک سرزمین توجیه تلقی شود.
یکی دیگر از نکات مورد توجه این پژوهش، پرداختن حدالامکان به علل دشمنی برخی گروههای قومی و در حقیقت گروههای سیاسی- اقتصادی حاکم بر جهان با ترکان است که در ایران مخصوصاً با حساسیت پیاده شده و کشور را از هرگونه آرامش دائم، رقابت سالم، پیشرفت موثر بازداشته است. این کج¬اندیشی و کوته¬فکری مربوط به فعالیتهای طولانی الیگارشی مذکور در این سرزمین بوده است که از دویست سال پیش مورد توجه غرب قرار گرفته و در واقع خصائل منفعت¬پرستی آزمندانه و میل به خیانت این الیگارشی کهن از سوی آنها کشف شده است. این الیگارشی بود که تمدنهای بومی ایران باستان را از بین برد و قتل عام گسترده‌ای را در سرتاسر این نجد در همسویی با یهودیان انجام داد، سیر تمدن را قطع کرده و به قهقرا فرستاد، حتی سلسله ارشکانیان را که این سرزمین را از سلطه یونانیان نجات داده بود با دسیسه و خیانت سرنگون کرد و ... چه ها که در طول دو هزار و پانصد سال حضور در این سرزمین حتی علیرغم در سایه بودنشان در قسمت بزرگی از این مدت، انجام ندادند.
«از ستیغ کوه خاوران (پارتیای ویژه) به درگز سرزمین سپیتاما مردی که جلو اسکندر را در خراسان گرفت و ضربه¬های کاری بر او نواخت، زادگاه اشکانیان، جوانی بنام آرشاک بپاخاست و به عمر سیاه حکومت بیگانگان پایان داد. موشهای الیگارشی به سوراخها خزیدند.... با اینکه در نظام کنفدراسیونیسم اشکانیان شاهکهایی در مناطق مجزا دیده میشدند که دارای زندگی اشرافانه بودند ولی اداره حکومت زیر سلطه دو مجلس مجال تمرکز به اشراف و تشکیل الیگارشی را نمیداد. بهمین علت اشکانیان برخلاف پیشینیان (هخامنشیان) و پسینیان (ساسانیان) خود تسلیم بیگانگان نشدند، بلکه کودتای الیگارشی پارسیان آنانرا از پای درآورد... کودتای اردشیر یک کودتای تمام عیار سکتاریستی و کینه توزانه علیه تمدن اشکانی بود، حربه اشراف در این کشتار بیرحمانه ایرانیان، تکفیر اشکانیان بود از نامه تند تئوریسین ساسانیان (که پدرش از شاهان و امرای فارس می بود) به جسنغشاه (گشنست شاه) این واقعیت کانلاً به چشم می¬خورد.» این همان چیزی است که سامانیان را نیز شکل دادند، در دوره¬های سلجوقیان، صفویان و دوره¬های حاکمیت کوتاه نادر و کریمخان سعی در اعمال نفوذ کردند و بالاخره در دهه¬های متاخر قاجار دست به دست انگلیس یکبار دیگر تشکیل الیگارشی تحت کنترل کامل شبکه فراماسونری داده و کشور را به حاکمیت طاغوتی سوق دادند.
در واقع در بررسی تاریخ ایران براحتی متوجه می¬شویم که نقطه عطف تاریخ¬نگاری ما (و نیز یکی از نقاط عطف اساسی تاریخ ما) مربوط به نیمه دوم قرن نوزدهم و نیمه نخست قرن بیستم است. تمامی اتفاقات این دوران متاثر از امیال استعمارگری انگلیس و کشورگشایانه روسیه تزاری بوده¬اند و با توجه به وضعیت برتر آنها در تکنولوژی و نظامی¬گری و سیاست، بسان دو پتک سنگین بر پیکر نحیف کشور (که برآیند گذشته دور و نزدیک خود بود) مقتضیات کشور را از بنیان به تزلزل درآورده¬اند. از این منظر برای درک صحیح از شرایط و سیر اتفاقات لازم است که علاوه بر بررسی آنچه که در داخل اتفاق می¬افتاد، رقابتهای جهانی و منطقه¬ای دول قدرتمند آنزمان در ایران و حتی سیر روابط آنها میان خود را نیز مورد بررسی قرار دهیم.

 


در فرایند این بررسی ممکن است چنین به نظر برسد که نگارنده در استفاده از مستندات و دلایل یافته، راه افراط رفته و بصورت جانبداری/ضدیت بکار برده¬است. باید خاطرنشان نمایم که این طبیعت چنین پژوهشهایی است که وقتی روی موضوعی تاکید می¬کند ممکن است تمام جوانب دیگر تحت¬الشعاع قرار بگیرند.
شهيد مطهّري اعتقاد دارد: «براي درك قانونمندي هر بخش از طبيعت و حوادث جهان بايد در همان قسمت مطالعه كرد. براي به دست آوردن شرايط، عوامل و قوانين تداوم انقلاب بايد تاريخ انقلابها را ورق زد. تكيه قرآن و سنّت بر تأثير تعيين كننده عوامل اخلاقي در تحولات سياسي ـ اجتماعي و ظهور و سقوط انقلابها، موجب شده كه تاريخ انقلابها به صورت يك منبع آموزشي مفيد درآيد. قرآن تاريخ را داراي قاعده و ضابطه، و اراده انسان را مؤثر در تحولات سياسي و اجتماعي و پيشرفت و مرگ انقلابها، و نقش اصلي و نهايي را در سعادت و كمال جامعه براي ارزشهاي اخلاقي و انساني، ميداند و بنابراين، تاريخ هم آموزنده است و هم سودمند».
این حقیر در راستای تالیف کتاب حاضر، از بیش از دویست منبع و مأخذ بصورت کتاب و مقاله استفاده کرده‌ام که برخی از آنها برای نخستین¬بار در این کتاب بصورت موردی به جامعه آشنا به زبان فارسی ترجمه و تقدیم می¬شوند. تعدادی از منابع و مآخذ مورد استفاده در این کتاب را منابع دست اول، و بخش بزرگ دیگر را تالیفات پژوهشی و مقالات تشکیل می¬دهند. لازم می¬دانم از صاحب¬نظران در حوزه تاریخ، مسئولان کتابخانه¬ها، بایگانیهای اسناد تاریخی، سایتهای ارائه¬کننده کتاب و منابع و موزه¬های متعدد داخلی و خارجی مخصوصاً در شهرهای تهران، تبریز، استانبول، مشهد و ارومیه و ونیز و سایتهای ارائه¬کننده کتاب بصورت رایگان یا پولی برای مطالعه یا خریدصمیمانه تقدیر و تشکر بکنم.
امید است که حاصل تحقیق، مطالعه و منشا تفکر و نقد جدی واقع شود.

 

لینک خرید کتاب میسیون و ضدمیسیون
همچنین می توانید با ارائه درخواست از طریق همین سایت، این کتاب را در نشانی خود دریافت نمایید.

لینک درخواست کتاب میسیون و ضدمیسیون

 

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 میانگین 4.38 (از 4 رای)

دیدگاه‌ها   

# پاسخ: کتاب میسیون و ضدمیسیونامین نادرپور 1399-07-02 11:08
کتاب جالب و در نوع خود منحصر بفردی بود. تو کتابفروشیهای شهر ما نبود. من از طریق یکی از دوستان تهیه کردم. طرز نگاه به مسائل از شکل کلاسیک ایرانی متفاوت بود و زوایای بسیار مهمی از تاریخ ایران معاصر برایم روشن شد. موفق باشین

 

سلام هموطن، به سایت ایرانیان استانبول خوش آمدید. جهت ترجمه رسمی ترکی استانبولی ارزان، فوری، رسمی و غیررسمی در سراسر کشور و نیز خارج از کشور، راهنمایی و همراهی و انجام تمامی امور به خرید ملک و مستغلات در استانبول، گردش و تجصیل و اقامت در خدمت هموطنان گرامی هستیم...