ذهنیتی که ما نگاه به بسیاری از برنامه های تلویزیونی ترکیه بدست می آوریم معمولاً در یکی از دو جهت زیر است: 1- ترکها مقید به ارزشهای اخلاقی نیستند. 2- ترکها چندان اهل مسامحه نبوده و خشن هستند مخصوصاً در رابطه با مسائل خانوادگی!
حال این موضوع چقدر با واقعیت سنخیت دارد؟
پاسخ کوتاه: همانقدر که برنامه های صدا و سیما وضعیت کشور را کلاً گلستان و بدون هرگونه مشکلی نشان می دهد!
پاسخ تفصیلی: طرز نگاه و قضاوت ما در مورد فرهنگ دیگران ارتباط مستقیم با طرز تفکر و سطح فرهنگ خود ما دارد. ضمن اینکه اکثر شبکه های تلویزیونی ترکیه

طریق و مشی متعلق یا متاثر از طیف خاصی را می پیمایند که همگی الزاماً تناسخ متناسبی با وضعیت اجتماعی و فرهنگی یا حتی اقتصادی و سیاسی ترکیه ندارند. علت آن تساهل و تسامح گسترده ای است که قوانین ترکیه به رسانه ها در ترکیه فراهم آورده است. در این مطلب acemalisi به ماهیت این کانالها یا سایر رسانه ها در ترکیه نخواهد پرداخت.
موضوع این مطلب بررسی علل مقبولیت ایرانیان (در مفهوم عام) در نزد ترکان ترکیه است. اهمیت این موضوع مخصوصاً وقتی بیشتر نمود پیدا می کند که با نگاهی به تاریخ ترکیه، متوجه طرد اغیار دیگری مثل یونانی تبارها، ارمنیها، چینیها و نیز آمریکاییها در برهه هایی از تاریخ ترکیه می شویم. در حالیکه واکنش ترکیه ایها در مواجهه با ایرانیان همواره دوستانه و همراه با صمیمیت و گشاده رویی بوده است.
بله، ترکها(ی ترکیه) ایرانیها را جزو اغیار نمی دانند. علت یا علل آن نیز قابل تخمین است: قرابت فرهنگی بسیار، اشتراکات زبانی بخشی از جامعه ایران با ترکیه، هم کیشی، همسایگی و یک عامل بسیار مهم دیگر؛ ؟!
Acemalisi قبلاً نیز در برخی از مطالب به این موضوع اشاراتی داشته و در این مطلب یکبار دیگر ضمن یادآوری نکات قبلی به وجوه جدید موضوع خواهد پرداخت.
شاید جمله «ترکیه ایها ایرانیان را دوست دارند» زیاد درست نباشد، ولی جمله «ترکیه ایها ایرانیان را جزو اغیار نمی دانند» درستتر و مناسبتر است. دو جمله فوق البته زمانی در مورد ملل و اقوام فوق الاشاره (یونانی تبارها، ارمنیها، چینیها و نیز آمریکاییها) نیز صادق بودند ولی آنها این موقعیت را از دست دادند. اگر با نگاهی با تاریخ ترکیه به «متوجه طرد یونانی تبارها، ارمنیها، چینیها و نیز آمریکاییها شده ایم» باید به اتفاقات قبل از آن نیز نظری بیافکنیم: یونانی تبارها در طول حیات امپراتوری عثمانی در سواحل غربی ترکیه و خود استانبول با آسودگی کامل زندگی می کردند، ارمنی تبارها وضعیت بسیار بهتری داشتند و برخی از ارکان سیاست و عرصه های تجارت را در طول حیات امپراتوری عثمانی در دست داشتند. با دخول عثمانی در جنگ اول جهانی، یونانی تباران با سیاستهای انگلیسی همنوا شده به اقدامات خیانتکارانه وسیع دست زدند بطوریکه شهرهای ساحلی دریای اژه بویژه ازمیر بدست ارتش تازه تاسیس یونان افتاد. ارمنیها نیز با روسها همنوا شده و دست به خیانتها و حتی جنایات وسیع در شرق ترکیه زدند. گستره این جنایات طوری بود که به داخل ایران و شهرهای ارومیه، سلماس و خوی نیز سرایت کرد. ارمنیهای ترکیه آلت دست روسها و ارمنیهای متعرض به ایران آلت دست انگلیسیها بودند. برخلاف تصورات غالباً غلط و مغرضانه، بیش از نیروهای دولتی عثمانی این مردم این کشور بودند که در مقابل خیانتها و جنایات گسترده دو قوم فوق الاشاره دست به اقدامات متقابل زدند. بعبارت دیگر در حالیکه عثمانی با روسها درگیر جنگ در جبهه شرق بود، دست به تهجیر ارمنیهای ساکن مرزها کرد. کاروانهای ارمنی تهجیری در طول راه در جنوبشرق ترکیه با اقدامات تلافی جویانه مردم مواجه شدند. این موضوع در مورد یونانی تباران سواحل غربی نیز صادق بود. ارتش آزادیبخش تحت فرماندهی مصطفی کمال پاشا مشغول جنگ با ارتش یونان بود و در این حین مردم محلی بر علیه همسایگان یونانی تبار شوریدند. این اتفاق مربوط به هشت سال بعد از تهجیر ارمنیها بود و سالها بعد از این نیز، مردم استانبول، یونانی تباران استانبول را که از ورود متفقین استقبال کرده و در مدت سالهای اشغال جاسوسی آنها را کرده بودند به شدت مجازات کردند. این موضوع را دهها سال بعد در قبرس در مقابل یونانی تباران جزیره، در استانبول در مقابل نظامیان آمریکایی که کشورشان به دفاع از یونان پرداخته و ترکیه را تحریم کرده بود و در استانبول و آنتالیا در مقابل توریستهای چینی که کشور متبوعشان به قتل و کشتار ترک تباران ترکستان چین پرداخته بود شاهد هستیم.
در مقابل این اتفاقات شاهد استقبال از هزاران یهودی گریخته از ظلم و کشتار اسپانیاییها در قرن پانزدهم، دویست هزار روس گریخته از ترس رژیم جدید کمونیستی در سال 1917، بیش از سه میلیون سوری گریخته از دست حاکمیت سوریه و نیز تروریستها از سوی مردم این کشور هستیم.
تمامی این وقایع حاکی از وجود دو خصلت بارز در ترکیه ایها دارد:
1- ترکها عموماً مردمی میهمان نواز و اهل مسامحه هستند.
2- در مقابل خیانت و جور و اجحاف بالاخص نسبت به وطن و پرچم بسیار حساس هستند.
و البته در هیچ برهه ای از تاریخ شاهد خیانت ایرانی (در مفهوم فوق) در ترکیه نبوده ایم. بنابراین خودی قلمداد کردن ایرانیان توسط ترکیه ایها غرابتی ندارد.
اما نکته دیگری نیز هست که جایگاه ایرانی را در ترکیه بسیار ویژه می نماید و آن این است که فلسفه وجودی ترکیه کنونی با ایران معنی پیدا میکند. برای درک موضوع باز مرجعمان تاریخ خواهد بود: «در سال 1071 میلادی آلپ ارسلان سلجوقی از ری پایتخت امپراتوری سلجوقی بسوی مرزهای روم که تقریباً حوالی مرزهای کنونی ترکیه را شامل میشد حرکت کرد. سپاهیان سلجوقی مخصوصاً با پیوستن جناح راست قشون روم که متشکل از ترکهای آناتولی بودند به پیروزی دست یافت و با پیروزی قشون وی در ملازگرد، دروازه های فلات آناتولی برای اسکان مسلمانان گشوده شد.»
نکته 1- تقریباً تمامی ترکیه کنونی بخشی از قلمرو روم بود.
نکته 2- شاهد سکونت مسیحیان همزبان با سلجوقیان در این منطقه هستیم.
نکته 3- تمامی سپاهیان سلجوقی از طوایف (با اکثریت غالب ترک) ایرانی بودند.
نکته 4- در نتیجه مهاجران به آناتولی را نیز ایرانیان تشکیل می دادند.
موضوع در همینجا خاتمه پیدا نمی کند. فلات آناتولی از تاریخ فوق (1071) به اصلیترین مقصد مهاجرت ایرانیان تبدیل می شود. چنانکه بعدها سه بار شاهد مهاجرت گسترده ادبا، عرفا و علمای ایرانی به این کشور بوده ایم. در سالهای حمله مغولها در یکصد سال بعد، سالهای نخست تاسیس دولت صفوی و سالهای شکست مشروطیت در اواخر قاجار. علاوه بر مهاجرتهای گسترده در برهه های فوق الاشاره (متعاقب پیروزی سلجوقیان در ملازگرد، سالهای حمله مغولها در یکصد سال بعد، سالهای نخست تاسیس دولت صفوی و سالهای شکست مشروطیت در اواخر قاجار)، در سایر اوقات و زمانها نیز این سیر مهاجرت هیچگاه قطع نشده و همواره از ایران بسوی عثمانی در جریان بوده است.
این جریان البته همواره متاثر از روابط ایران و عثمانی بوده است. ولی هرچه بوده نه فقط در جهت تحکیم بیشتر همگرایی و نزدیکی قلبها در دو کشور بوده است بطوریکه بارها شاهد حمایت ایران و ترکیه در عرصه های مختلف از یکدیگر بوده ایم. سرکوب اشرار متعرض به شهرهای آذربایجان غربی در سال 1920، حمایت از عملیات ارتش ترکیه علیه گروههای مسلح یونانی تبار قبرس در سال 1973، حمایت همه جانبه ترکیه از ایران در دوران تحریمها (که هنوز ادامه دارد) و ... . در ترکیه هنوز پیشوند (در واقع نامناسب) «عجم» برای هر چیزی، نشان از کیفیت خوب و مرغوب آن است مثل: عجم شالی، عجم هالیسی و ... و البته یکی از اصلیترین دلایل این محبوبیت و مقبولیت، طرز گفتار و رفتار نیک دهها و صدها هزار «عجم علیسی» کوچیده به ترکیه در طول قرون گذشته بوده است.
حال شاید بشود گفت که ایرانیان در ترکیه جزو خانواده یا طایفه (؟!) خودی محسوب می شوند و بعد از مهاجرت و شکل گیری ارتباطات مناسبتر، با دوستیهای خیلی صمیمی فردی نیز برخورد می کنیم.

در اینجا ACEMALİSİ جملاتی از خاطرات ترکیه ایهایی که به ایران مسافرتی داشته اند یا در ترکیه با ایرانیان زیادی برخورد داشته اند جهت آشنایی ملموستر با ذهنیت آنها در مورد ایرانیان ترجمه شده است:

GÖKHAN ÖZERKMEN: سال گذشته مسافرتی به ایران داشتم. با تورکیش مستقیم رفتم شیراز. بلافاصله در همان روز اول متوجه شدم که تمام تصوراتم در مورد ایران نادرست بوده. در حالیکه برنامه ام این بود که دو سه روز در شیراز بمانم و برگردم ، تصمیم گرفتم چند جای دیگر از جمله اصفهان، تهران و تبریز را هم ببینم. از تبریز با آتاایر برگشتم استانبول. جمعاً هشت روز ایران بودم. امسال سه تا از دوستانم با تشویق و توضیحات من رفتند ایران.
KEMAL ERSİN: ایرانیها مردم خونگرمی هستند. ما اینجا خیلی با آنها برخورد می کنیم. مشتری ایرانیمان زیاد است. شاید نزدیکترین ملت به ما از لحاظ فرهنگی هستند. البته خیلی بیشتر از ما اهل تساهل هستند.
YILMAZ: من بارها در راههای ایران رانندگی کرده ام. می توانم بگویم که در ایران راحتتر از خود ترکیه ام. ایرانیها خونگرمند در حدی که در اوایل برای ما ایجاد شبهه کرد. در یکی از شهرها یکی از ماشینهایمان خراب شد. روستاییان که آن اطراف مشغول دروی محصول بودند جمع شدند. ما البته نگران و معذب بودیم ولی به کمک آنها ما توانستیم با هزینه کمی دوباره راه بیافتیم. دفعات بعد بیشتر با فرهنگهای مناطق مختلف ایران آشنا شدم و الان راحتترم.
HASAN GÜRTEKİN: ما چند سال پیش به همراه خانواده رفتیم ایران. چند چیز جالب که واقعا انتظارش را نداشتیم در ایران دیدیم. البته اطلاعات ناقصی در خصوص همه این موارد جالب داشتیم ولی چیزی که دیدیم متفاوتتر و جالبتر بود. مثلاً انتظار نداشتیم در شیراز جنوبی ترین شهر ایران ترک بومی آن شهر را ببینیم. یک شب هم به اصرار مهمانمان کرد و ما را در شهر شیراز گرداند. ما هم البته او را با خانواده اش به قونیه دعوت کردیم که هنوز نیامده اند. موضوع دیگر شهر تهران بود. انتظار آنهمه اتوبان و آسمانخراش و پارکهای زیبا و حتی آثار قدیمی را نداشتیم. تنها چیزی که ناراحتمان کرد بی توجهی به مقبره ارطغرل (گنبد ارطغرل سلجوقی) بود. حساب و کتاب با پول ایران را هرچند تمرین کرده بودیم ولی در طول مسافرت هم یاد نگرفتیم! همیشه تومان و ریال را با هم اشتباه می کردیم و در این بین متوجه نمی شدیم که قیمت چیزی واقعا چیست؟ مناسب است یا گران؟!
HASAN ERDİNÇ: ایرانیها مردم نجیبی هستند ولی فرهنگ خاص خودشان را دارند که برخی از وجوه آن برای ما قابل درک نیست. یک چیزی احتمالاً مخصوص شرق!

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 میانگین 0.00 (از 0 رای)

 

سلام هموطن، به سایت ایرانیان استانبول خوش آمدید. جهت ترجمه رسمی ترکی استانبولی ارزان، فوری، رسمی و غیررسمی در سراسر کشور و نیز خارج از کشور، راهنمایی و همراهی و انجام تمامی امور به خرید ملک و مستغلات در استانبول، گردش و تجصیل و اقامت در خدمت هموطنان گرامی هستیم...