متاسفانه خیلی از مردم در داخل کشور به میسیون اصلی شبکه های تلویزیونی آشنا نیستند و مخصوصاً قسمت اعظم جامعه که به غیر از زبان فارسی آشنایی ندارند یا علاقه ای به پیگیری برخی تحلیلها بزبانهای دیگر نشان نمی دهند (حتی آنهایی که زبان مادریشان غیر از فارسی است و امکان اینرا دارند) این کانالها را در مقابل کانالهای صدا و سیما که نمره خوبی نیاورده بصورت مجراهای تنفسی تلقی می کنند! اما واقعیت چیست؟

 در این مطلب acemalisi به معرفی کانالهای فارسی زبانی که از خارج از کشور پخش شده و از طریق ماهواره و اینترنت به مردم در داخل می رسند، می پردازد. 


در ابتدای مطلب به معرفی کلی کانالهای تلویزیونی مزبور پرداخته (با تلخیص و اقتباس از مطلب سایت انتخاب) و در پایان موفقترین آنها را -از قلم آقای محمد بابایی که در اینترنت دیدم و خلاصه آنرا برای مطالعه خوانندگانم تهیه کردم- تحلیل خواهیم کرد.

 

 

حدود ۱۳ سال از آن زمان که مجری شبکه IN Tv از تماس یک شهروند اصفهانی با این شبکه شوکه شده بود و با تعجب و بهت یک سیب را از پای شبکه خودش نشان داد و از او پرسید «اگر الان مرا می‌بینی بگو که در دست من چیست؟!» می‌گذرد و این روز‌ها شبکه‌های جدیدی در فضای لایتناهی ترکتازی می‌کنند. «۷ قلوی مهاجم» شاید بهترین تعبیری باشد که بتوان برای شبکه‌ها به کار برد. هفت شبکه ماهواره‌ای که هرکدام به صورت زیرکانه ای بخشی از مخاطبان را هدف قرار گرفته‌اند و همین ۷ شبکه به عنوان رقیبی جدی برای سازمان عریض و طویل صدا و سیما و شبکه‌های بی‌شمار این سازمان قرار گرفته‌اند...

 

پی‌ام‌سی

دقیقا ۱۰ سال پیش، زمانی که شبکه‌های ماهواره‌ای در تسخیر افرادی مانند امیر قاسمی‌ و شب خیز بودند یک شبکه ۲۴ ساعته موسیقی خیلی بی سر و صدا پا به عرصه رقابت گذاشت. تا پیش از این روال این بود که مجری‌های شبکه‌هایی مانند طپش و پن ساعت‌ها کنار مهمانانشان بنشینند، از هر دری حرف بزنند، خاطره بازی کنند، بینندگان با آن‌ها تماس تلفنی بگیرند و صحبت‌های آن‌ها به صورت زنده پخش شود. دراین میان گاه گداری هم کلیپ‌های بی کیفیت موسیقی هم پخش می‌شد و بقیه ساعت روز هم‌‌ همان برنامه‌ها تکرار می‌شد. شبکه پی‌ام‌سی اما بدون استفاده از هیچگونه مجری با الگو برداری از شبکه‌های معروفی مانند MTv برنامه‌های خود را به پخش کلیپ‌های داخلی و کلیپ‌های روز خارجی (که تا پیش از آن عملا در شبکه‌های ایرانی پخش نمی‌شد) اختصاص داد.


شکستن برخی هنجارهای اجتماعی و فرهنگی توسط شبکه‌های ماهواره‌ای جامعه ایران دقیقا از همین زمان آغاز شد. تا پیش از تاسیس این شبکه، نمایش شکل‌هایی خاص از پوشش و برخی صحنه‌ها تابویی بزرگ به حساب می‌آمد که در کلیپ‌های ایرانی وجود نداشت و کلیپ‌های خارجی هم تقریبا از شبکه‌های فارسی زبان پخش نمی‌شد. این شبکه اما با نمایش کلیپ‌های خارجی قبح شکنی خود را آغاز کرد و پس از مدتی کلیپ‌های ایرانی حتی از نمونه‌های خارجی نیز سبقت گرفتند!


از مهرداد اسماعیلی کیا به عنوان مدیر شبکه PMC نام برده می‌شود که یکی از ثروتمندان مقیم دوبی محسوب می‌شود. او شرکتی را به نام KIAMAX افتتاح کرده و همچنین در پروژه‌هایی از قبیل مجله PMC Magazine، مجله T۳، موسسه مالی ضامن، آژانس هواپیمایی کلاب پرشیا، محصولات آرایشی Qmax، کنسرت‌های PMCevent وهمچنین مجله گلچین سرمایه گذاری کرده است ...
این شبکه هم با خوانندگان به اصطلاح زیر زمینی ایران ارتباط دارد و هم به عنوان یکی از شریک‌های تجاری موسسه آونگ که در لس‌آنجلس واقع شده با خوانندگان لس‌آنجلسی کار می‌کند و در واقع نبض موسیقی غیر رسمی‌ داخل و خارج از کشور در دستان این شبکه قرار گرفته است. یکی از نکته‌های لاینحل دیگر پی‌ام‌سی آن است که هر زمان یک خواننده زیرزمینی داخل ایران تصمیم می‌گیرد مجوز دریافت کند و سلسله مراتب و پروسه طولانی اخذ مجوز را تا انتها طی می‌کند، ناگهان این شبکه یک کلیپ از این خوانندگان پخش می‌کند و سیر اخذ مجوز آن‌ها به تعویق می‌افتد!

 

بی‌بی‌سی فارسی
دقیقا در زمانی که هیاهوی شبکه‌های سیاسی ماهواره‌ای محدود به شبکه‌های کُند و خستهای مانند صدای آمریکا، کانال وان، پارس و... می‌شد ناگهان شبکه تازه نفس بی‌بی‌سی فارسی در دیماه سال ۸۷ از راه رسید. سه سال پیش از آغاز به کار این شبکه بود که وزیر وقت خزانه داری یا دارایی انگلستان پرده از راه‌اندازی این شبکه برداشت. گوردون براون (که در آن زمان وزیر دارایی بود و سپس به مدت سه سال در سمت نخست وزیری انگلیسی هم فعالیت کرد) در پاییز سال ۲۰۰۶ میلادی اعلام کرد که بودجه‌ای معادل ۱۵ میلیون لیره استرلینگ، نزدیک به ۲۲ میلیون دلار در سال، برای راه‌اندازی بخش فارسی تلویزیون بی‌بی‌سی اختصاص داده است.
در پی گذشت نزدیک به سه سال از ارایه طرح تاسیس تلویزیون فارسی زبان بی‌بی‌سی و پس از ماه‌ها آموزش و آزمون برای جذب نیرو از رسانه‌های ایرانی سرانجام ساعت پنج بعدازظهر روز چهارشنبه، ۲۵ دی ماه، این تلویزیون کار خود را آغاز کرد. این شبکه تلاش کرده بود هرآنچه که دیگر شبکه‌های ماهواره‌ای سیاسی در خود نداشتند یک جا جمع کند. استفاده از مجریان و خبرنگاران خوش سیما، جوان و حرفه‌ای که برخی از آن‌ها نیز از داخل کشور به آن شبکه رفته بودند موجب شد تا مدیران این شبکه تمامی ‌اهداف سیاسی خود را در ظاهری جذاب ادامه دهند.
در این شبکه قرار نیست خط فکری سیاسی بنیانگذاران این شبکه به صورت مستقیم بیان شود و این بار سنگین به عهده مهمانان به ظاهر موجه برنامه‌های خبری و سایر برنامه‌های به ظاهر فرهنگی و مستند این شبکه است تا بی‌بی‌سی فارسی هیچ‌گونه جهتگیری مستقیم نداشته باشد. این شبکه تلاش کرده از نقاط ضعف شبکه‌هایی مانند VOA استفاده کرده و تا آنجا که ممکن است خود را به مردم ایران نزدیک نشان می‌دهد و از این طریق اثرگذاری این شبکه نیز بالا‌تر رفته است.
برنامه‌های چند ساعته برای مناسبت‌های مختلف، نمایش فیلم‌های مستندسازان داخل کشور، اشراف نسبی به موضوعات اجتماعی روز مردم (به خاطر استفاده از نیروهای جوان و آپ تو دیت) و همچنین پاتک‌های زیرکانه این شبکه به رقیب دیرینه خود یعنی آمریکا در قالب خبر‌ها و گزارش‌ها چهرهای جذاب‌تر برای مخاطبان ارائه می‌کند. بی‌بی‌سی فارسی کوچک‌ترین اتفاقات روز کشور را در کمترین لحظه پوشش می‌دهد و با توجه به اتفاقات روز، ساعت پخش و ویژه برنامه‌های خود را تغییر می‌دهد تا مخاطبان بیشتری را به سمت خود جذب کند. 

 

صدای آمریکا
صدای آمریکا یکی از قدیمی‌ترین شبکه‌های سیاسی فارسی زبان محسوب می‌شود که بخش فارسی آن از سال ۷۵ آغاز به کار کرده و با وجود تلاش‌های بیشماری که انجام داده اما همچنان در محدوده مخاطبان سنتی خود محصور شده و در جذب سایر مخاطبان ناکام بوده است. این شبکه که گفته می‌شود با بودجه ۷۵ میلیون دلاری سنای آمریکا مشغول به کار است در چند سال اخیر با مشکلات درونی زیاد مواجه بوده و همین موضوع سبب شده تا ریزش شدیدی در مخاطبانش احساس کند. صدای آمریکا در برنامه‌های خود‌‌ همان ژست حداقلی بیطرفانه رقیبش یعنی بی‌بی‌سی فارسی را نیز ندارد و نقش یک اپوزیسیون سلطنت طلب را بازی می‌کند. معمولا افراد مسن‌تر و یا تندرو‌تر مخاطبان این شبکه هستند. مدیران این شبکه تلاش‌های بی‌شماری برای جذب سایر اقشار انجام دادند اما در ‌‌نهایت در رقابت با بی‌بی‌سی بازی را واگذار کردند.


حدود سه سال پیش بود که دعواهای داخلی این شبکه به اوج خود رسید و بسیاری از مجریان و کارمندان این شبکه در اعتراض به سانسور، مشکلات مالی و تبعیض اخراج شدند. جمشید چالنگی یکی از این افراد بود که پس از سال‌ها فعالیت در برنامه تفسیر خبر کنار گذاشته شد و پس از این اتفاق در صفحه خودش در فیس بوک نوشت: «یکی از دلایل تعلیق و سپس اخراج من از VOA سوال از مدیران این شبکه به خاطر کم کردن زمان برنامه و سپس گرفتن این برنامه از من بوده است. فضای حاکم بر شبکه صدای آمریکا آکنده از تبعیض و فساد اداری بود و من در یک جلسه که با مسئولان ارشد صدای آمریکا داشتم این مورد را به آن‌ها گفتم. سوء مدیریت در بخش فارسی صدای آمریکا سبب شده است تا وضعیت کنونی این شبکه مانند فضای حاکم بر ادارات شوروی سابق شود. مدیران سطوح بالای مدیریتی در صدای آمریکا به من قول دادند که به خاطر اظهارات من هیچ انتقام جویی از من صورت نگیرد اما مدیران بخش فارسی از جمله رامین عسگرد تحمل این انتقادات را نداشتند.»

 

(مطلب مربوطه بعد از کانال ووآ به معرفی من و تو می پردازد که برای پیشگیری از دوباره کاری و با توجه به ارائه مطلب مختص در خصوص کانال تلویزیونی اخیر در پایان مطلب، حذف شد. ضمن اینکه عبارت «استقبال بالا» از این تلویزیونها بیشتر مربوط به تهران و شهرهای جنوبی کشور است. چندسال پیش نظرسنجی از سوی صدا و سیما ترتیب داده شده بود که در آن از مردم پرسیده می شد آیا ماهواره می بینید؟ اگر بله، کدام یک از کانالها؟ و بیست کانال فارسی زبان از جمله موارد مذکور در این لیست را نوشته بودند. شهروندی پرسید: خانم آیا شما می خواهی بگویی ماهواره عبارت از اینهاست؟ ما می توانیم حداقل سیصد کانال دیگر هم تو ماهواره ببینیم!)

 

فارسی وان
در زمانی که شبکه‌های ماهواره‌ای تمام تمرکز خود را بر پخش برنامه‌های سیاسی و موزیک گذاشته بودند ناگهان شبکهای از راه رسید که تصیم گرفت خلأ وجود فیلم و سریال در شبکه‌های ماهواره‌ای را پر کند. تا پیش از این شبکه ام‌بی‌سی پرشیا با پخش فیلم با زیرنویس فارسی بخشی از این مخاطبان را از آن خودش کرده بود اما فارسی وان با تمرکز بر دوبله سریال‌ها و فیلم‌ها مخاطبان زیادی را به سمت خود روانه ساخت. این شبکه اما بر خلاف ام‌بی‌سی پرشیا پخش سریال‌های درجه ۲ و ۳ را دستور کار خود قرار داد و ساختارشکنی در زمینه روابط اجتماعی شاه بیت تمامی برنامه‌های این شبکه بود. فارسیوان این هنجارشکنی را قدم به قدم انجام داد.
این شبکه هر چه جلو‌تر رفت نمایش سریال‌های دارای مثلث و مربع‌های عشقی، روابط زنان و مردان متاهل و فرزندان نامشروع در آن پررنگ و پررنگ‌تر شد. دوبله‌های این شبکه در ابتدا بسیار ضعیف بودند و در افغانستان انجام می‌شد اما پس از مدتی بر مهارت دوبلورهای آن نیز افزوده شد. گفته می‌شود پس از انتقاداتی که به دوبله این شبکه وارد شد شبکه ماهواره‌ای جم اقدام به دوبله فیلم‌های این شبکه کرد که پس از بروز اختلافات شدید بین مدیران جم و فارسی‌وان این همکاری قطع شد. فارسی‌وان حاصل سرمایه‌گذاری مشترک گروه موبی و کمپانی نیوز کورپوریشن است.


جم تی وی
شبکه جم در سال ۸۶ فعالیت خود را با تمرکز بر موسیقی و کلیپ آغاز کرد و به عنوان رقیب اصلی شبکه پی‌ام‌سی درآمد اما پس از مدتی سبک کاری خود را به سرگرمی‌ و سپس سریال تغییر داد. از سعید کریمیان به عنوان موسس و مدیر اصلی شبکه جم نام برده می‌شود. او در سال ۷۷ در رادیو صدای ایران در لس‌آنجلس شروع به کار کرد و به این ترتیب اولین فعالیت رسانهای او رقم خورد.
او پس از حدود دو سال فعالیت در این رادیو از آنجا نقل مکان کرد و چند سالی را در شبکه‌های مختلف لس‌آنجلسی سپری کرد. پس از آن بود که برادران کریمیان تصمیم گرفتند برای تجارت به دوبی نقل مکان کنند و از این طریق روابط زیادی با افراد درون کشور پیدا کردند. سعید کریمیان با ارتباطات داخلی خود، سهامدار اصلی سه شرکت بزرگ در تهران به نام‌های آپولونیا کالج، دبلیو آیپی و گروه طلایی آسیا شد و از آن‌ها شعبه‌هایی در کشورهای دیگر تاسیس کرد. همه این عوامل دست به دست هم داد تا کریمیان این شبکه را از سال ۲۰۰۶ میلادی با شعار «جم همه شما را دوست دارد» راه‌اندازی کند و به عنوان یکی از شبکه‌های تلویزیونی «گروه موسیقی و سرگرمی‌عمومی» (General Entertainment and Music Group) با محتوای برنامه‌هایی نظیر فیلم‌های سینمایی، مجموعه‌ها و سریال‌های تلویزیونی، مستندهای تلویزیونی، برنامه‌های آموزشی و سایر برنامه‌های سرگرم‌کننده جهان فعالیت خود را آغاز کرد.
«گروه موسیقی و سرگرمی عمومی» دفاتری در شهرهای دوبی، آنتالیا، لندن، کوالالامپور و لس‌آنجلس دارد و عمده فعالیت خود را بر تغییر سبک زندگی ایرانی‌ها قرار داد. در واقع شبکه من و تو نسخه بزرگ‌تر و حرفه‌ای‌تر از این شبکه است و شبکه جم جزو اولین شبکه‌های ماهواره‌های بود که اساس کار خود را بر سبک زندگی گذاشت. ...
این شبکه پس از چند سال فعالیت در زمینه موسیقی و سرگرمی، کانال دیگری برای پخش سریال راه‌اندازی کرد که بر خلاف فارسیوان که از فیلم‌های آمریکای لاتین استفاده می‌کرد پخش فیلم‌های ترکیه ای را در دستور کار خود قرار داد. عشق ممنوع، ازل، عشق و جزا، حریم سلطان، عمر گل لاله و... از جمله سریال‌هایی بودند که مخاطبان بی‌شماری را جذب کردند و نام شبکه «جم مووی» را بر سر زبان‌ها انداخت. همه این اتفاقات سبب شد تا شبکه جم ناگهان رشد کند و تعداد شبکه‌های خود را به ۱۰ شبکه افزایش داد اما ...
مدیر شبکه جم از آن دسته افرادی بود که تلاش می‌کرد چراغ خاموش حرکت کند اما در یکی، دو سال اخیر افشاگری‌های زیادی در صفحه فیسبوک این فرد و مدیران شبکه فارسیوان به وجود آمد و باعث شد تا سویه‌های دیگری از هویت این افراد آشکار شود.

 

(مقاله «معمایی بنام تلویزیون من و تو» به قلم محمد بابائی بالانجی ذیلاً با اندکی تلخیص در معرفی کانال تلویزیونی من و تو تقدیم می شود.)

 

 

 


من و تو
اگر قرار باشد روزی شکست‌ها و گرفتاری‌های تاریخ معاصر ایران همه‌جانبه بررسی شود، و در آن نقش مردم و دولت‌ها هم‌زمان مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد، اغراق نیست که بگوئیم بررسی تلویزیون‌های فارسی‌زبان بعد از انقلاب به تنهائی قادر است بسیاری از بحران‌های ایران را توضیح دهد. تلویزیون یکی از بهترین نشانه‌های شکست اغلب گروه‌های این جامعه است.

صدا و سیما با پنجاه هزار کارمند و بودجه کلان دولتی برای رقابت با چند ساعت برنامه بی‌بی‌سی به پارازیت دل بسته است. به گفته یک مقام رسمی و مطلع، ریزش مخاطب صدا و سیما به حدی است که وقتی در اصفهان وارونگی هوا رخ داده و استاندار مدارس را از طریق صدا و سیما تعطیل اعلام کرده، بسیاری از خانواده‌ها مطلع نشده‌اند. و دانش‌آموزان فردای آن روز همچنان به مدرسه رفته‌اند.
تولید انبوه تلویزیون‌های آرواره‌محور لس‌آنجلسی و غیرلس‌آنجلسی دستاورد بیش از سه دهه مهاجرت هم‌میهنان به ممالک آزاد است. شیوه‌های مختلف لاغری و انواع قرص‌های تقویت‌کننده جنسی هم ممرّ اصلی درآمد اغلب این تلویزیون‌ها از آگهی‌های بازرگانی است.
صدها روزنامه‌نگار و متخصص بیرون از وطن، و میلیون‌ها ایرانی مهاجر که بسیاری از آنها وضع مالی خوبی هم دارند، نتوانستند یک رسانه تصویری آبرومند و حرفه‌ای و فراگیر و پربیننده ایجاد کنند. این بحران فقط دامن‌گیر رسانه‌ها نیست.نشر کتاب هم در خارج از کشور حال و روز خوشی ندارد.
بی‌بی‌سی فارسی هم که موفق است، ناگفته پیداست که به خاطر استانداردهای بالای بی‌بی‌سی جهانی است. اگر غیر از این بود ... به سرنوشت سایر تلویزیون‌ها مبتلا می‌شد.
سرنوشت رسانه‌های تصویری بی‌کیفیت فارسی‌زبان یکی داستانست پر آب چشم و نیازی به تفصیل بیشتر ندارد. اغلب تلاش‌هائی هم که صاحبنظران کردند، عملاً به شکست انجامید. اما این میان یک استثناء بزرگ وجود دارد : تلویزیون من و تو.
اغلب مجریان و برنامه‌سازان تلویزیون من و تو به کار خود مسلط هستند. کارکنان جوان آن به خوبی آموزش دیده‌اند و به اجرای برنامه تسلط دارند. در بعضی برنامه‌ها مجریان چنان سرزنده و مسلط هستند که گوئی از میان هزاران داوطلب آموزش دیده انتخاب شده‌اند.


برنامه‌های من و تو حرفه‌ای و خوش‌ساخت است. مستندهای گران‌قیمتی را دوبله و پخش می‌کند. روی چندین ماهواره با کیفیت بالا پخش می‌شود. در شهر بسیار گران‌قیمتی چون لندن دفتر و دستک درست و حسابی و کلی کارمند دارد. برنامه‌هائی را که هر کانالی قادر نیست حق پخش آن را پرداخت کند، بعضاً مستقیم پخش می‌کند. برنامه‌هائی را هم که با تقلید از تلویزیون‌های معروف جهان می‌سازد، صرفاً تقلید نیست، معمولاً نسخه موفق و فارسی همان برنامه هاست.
اتاق خبر من و تو به روشی ساده و جذاب اخبار را برای بینندگان پخش می‌کند. بعضی برنامه‌های این تلویزیون دراستودیوهای بزرگ و باشکوه و گران‌قیمت ضبط می‌شود. در برنامه‌هائی که جنبه مسابقه دارد، به برندگان جایزه نقدی قابل توجهی پرداخت می‌شود. تلویزیون من و تو با اینکه رویکردی سرگرم کننده دارد، اما به ندرت در دام ابتذال می‌افتد. بعضی برنامه‌های این تلویزیون هم که با اخبار مگزین بیشتر پهلو می‌زند، عموماً برگرفته از امریکا و داستان طلاق و ازدواج ستاره‌های هالیوودی است.
من و تو آرشیو بی‌نظیری دارد. به نظر می‌رسد آرشیو قبل از انقلاب رادیو تلویزیون، کُلّهم و با بالاترین کیفیت کپی و پیست و در اختیار من و تو قرار گرفته است. در مناسبت‌هائی که برنامه تولید می‌کند، فیلمی از آرشیو خود پخش می‌کند که کمتر کسی آن را دیده است.


همه اینها این در حالی است که آگهی‌های بازرگانی من و تو بسیار محدود است و بیننده را اذیت نمی‌کند. ثروتمندترین تلویزیون‌های جهان هم در پخش آگهی چنین امساک نمی‌کنند. کسب درآمد از راه آگهی برای همه تلویزیون‌های سرگرم کننده مهمترین شیوه کسب درآمد است. اما به نظر می‌رسد من و تو از از نطر مالی کاملاً تامین است و علائق اقتصادی برای کسب درآمد از برنامه‌های خود را ندارد، نمی‌تواند هم داشته باشد.
مطابق قوانین نانوشته‎ نظام که از قوانین نوشته شده هم جدی‌تر اجرا می‌شود، هیچ رسانه غیرحکومتی قادر نیست حتی از شرکت‌های خارجی که در ایران فعال هستند، آگهی بگیرد. بلافاصله با شرکت مربوطه برخورد خواهد شد. اگر تمام قراردادهای آنها را لغو و کلی خسارت هم بدهند، چنین اجازه‎ای به آنها نخواهند داد. شرکتهای خارجی که به زبان انگلیسی در من و تو تبلیغ می‌کردند، بی سر و صدا به پخش آگهی در این تلویزیون پایان دادند. به طریق اولی شرکت‌های ایرانی مطلقاً چنین اجازه‌ای ندارند.
تلویزیون من و تو در لندن ثبت شده و رسماً متعلق به بخش خصوصی است. علی‌الظاهر حمایت هیچ کشور و نهاد غیرایرانی را هم ندارد. منابع مالی تلویزیون و هزینه‌های گزاف آن کاملاً نامعلوم است. به نظر می‌رسد که با تعمد فراوان محرمانه نیز نگهداری می‌شود. آنچه که رسماً اعلام می‎شود، تنها دو نام مرجان و کیوان عباسی و شرکتی است که ثبت کرده‌ا‌ند.


اصرار مالکان و حامیان مالی چنین تلویزیونی برای ناشناخته ماندن، ناظر کنجکاو را با یک معما مواجه می‌کند که حامی مالی و فنی این تلویزیون کیست؟ و چه اهدافی را از این همه هزینه دنبال می‌کند؟
البته منابع داخلی و حکومتی در خصوص این تلویزیون و کارکنان آن، مثل خیلی از رسانه‌های دیگر با قاطعیت اظهار نظر می‌کنند. می‌گویند به فلان سازمان اطلاعاتی وابسته است و یا فلان گوینده آن با بهمان تهیه‌کننده روابط نامشروع دارد و از این حرفهای تکراری که اگر راست هم باشد کسی باور نمی‌کند. صحت و سُقم چنین اظهاراتی را بعضاً در فرصتی دیگر خودشان هم زیر سؤال می‌برند و اظهارات قبلی را فراموش می‌کنند.
محوریت برنامه‌های تلویزیون من و تو سرگرم کننده است، اما این تلویزیون آشکارا مواضع و رویکرد سیاسی هم دارد.شاید بررسی این رویکردها ما را با جریان‌های حامی این تلویزیون بیشتر آشنا کند. بر اساس یک قاعده معروف که می‌گوید هیچ گربه‌ای محض رضای خدا موش نمی‌گیرد، حامیان من و تو هم در هر فرصتی که لازم بدانند، اهداف سیاسی خود را پیش خواهند برد و از این تلویزیون نهایت استفاده را خواهند کرد. بر اساس همین مواضع در میان مردم و افکار عمومی و کنشگران، حامیان مالی این تلویزیون به گروه‌ها و نهادها و دولت‌های خاصی نسبت داده می‌شود، و هر کدام دلایل خود را دارند.

 

 

 

 


اولین احتمال، حمایت مالی سلطنت‌طلب‌ها و خاندان پهلوی از این تلویزیون است. این احتمال دلایل بسیار زیادی هم دارد. من و تو به پشتوانه اعتباری که کسب کرده، بسیار حرفه‌ای انقلاب 57 را تحقیر و رژیم پهلوی را تطهیر می‌کند. تبلیغ باستانگرائی به سبک دوران پهلوی از دغدغه‌های اصلی این رسانه است. من و تو برنامه‌های مفصلی در خصوص شاهان هخامنشی می‌سازد. از اعلامیه حقوق بشر کوروش با حسرت یاد می‌کند.

قبلاً محمدرضا شاه پهلوی به کوروش اطمینان خاطر داده بود که آسوده بخوابد، زیرا که او بیدار است. اما اکنون گردانندگان من و تو به پادشاه هخامنشی می‌گویند هرگز نخواب کوروش ای مهر آریائی، بی‌نام تو وطن نیز نام و نشان ندارد. گوئی بخت فرخنده فرجام کوروش نیز دچار آشفتگی شده است. نمی‌داند که بیاساید یا همچنان بیدار بماند.


در حالی که روایت‌های شگفت‌انگیز از دستاوردهای فوق‌مدرن دوران باستان میان قاطبه اهل فکر ایران به یک شوخی تاریخی تبدیل شده است، رویکرد آریائی و باستانی این تلویزیون چنان قوی است که بعضاً برنامه‌های اقتصادی آن را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد. من و تو برنامه هفتگی اقتصادی دارد که در آن تحولات هفته را بررسی می‌کند. یک بار در همین برنامه کتابی در حوزه اقتصاد معرفی شد و با نویسنده کتاب هم مصاحبه کردند. کتاب "اندیشه سیاسی ایرانشهری" نام داشت. مطابق اظهارات نویسنده بخش اقتصادی کتاب موبوط به تامین اجتماعی و بیمه در دوران باستان و همین‌طور مشابهت‌های فراوان اقتصاد ایرانشهری ساسانیان با اقتصاد امروز شمال اروپا و کشورهای اسکاندیناوی بود.
من و تو به واسطه آرشیو بی‌نظیری که از تلویزیون قبل از انقلاب دارد، مدام تصاویر دل‌انگیزی از آن دوران پخش می‌کند. گرفتاریهای بی‌پایان بعد از انقلاب و حس نوستالژیک مردم به گذشته زمینه‌های مستعدی برای برنامه‌سازان من و تو فراهم ساخته است تا دوران پهلوی را حسابی تبلیغ کنند. مشاهده فیلم‌های سفر شاه و ملکه به شهرهای مختلف، و مستقبلین و دختران و پسران تر و تمیز، و کنسرت‌های موسیقی خوانندگان، همه و همه بلافاصله بیننده خسته از شرایط موجود را وا می‌دارد که با حسرت از خود بپرسد چی بودیم و چی شدیم.


من و تو برنامه‌ای به نام تونل زمان دارد که برای بیننده خاطرات گذشته را یادآوری می‌کند. اما این تونل زمان قریب به چهل سال بعد از انقلاب را کُلّهم نادیده می‌گیرد و گوئی هر چه خاطره خوش نزد ایرانیان است، مربوط به دوران پادشاهی محمدرضا شاه پهلوی است. مجری جوان این برنامه چنان با آب و تاب از خاطرات شیرین آن دوران می‌گوید که گوئی خود ناظر بوده است.
ایران کشور جوانی است، بیش از نصف مردم آن متولد بعد از انقلاب است. علی‌الاصول بسیاری از آنها با برنامه‌های دهه شصت و هفتاد تلویزیون خاطره دارند. هر چند این دوران مقارن با جنگ و گرفتاری بود، اما بعضی برنامه‌ها ممکن است خاطره‌انگیز باشد.
شایان ذکر است که در نظام جمهوری اسلامی روند همیشگی حذف باعث می‌شود صدا و سیما با برنامه‌های دهه شصت و هفتاد خود هم کاملاً گزینشی برخورد بکند. بعضی اتفاقات را بقدری بازپخش می‌کنند که دل ببینده را می‌زند، اما برنامه‌هائی مثل مناظره‌های اوایل دهه شصت و نظیر آن را پخش نمی‌کنند که برای بیننده امروز هم می‌تواند جذاب باشد. دست تلویزیون من و تو در خصوص چنین برنامه‌هائی چندان بسته نیست، تعداد بیشتری از مردم هم آن دوران را به یاد می‌آورند.

 

من و تو در خصوص رضاشاه و محمدرضاشاه و انقلاب 57 مستندهائی با تصاویر آرشیوی کمتر دیده شده و شاید اصلاً دیده نشده، می‌سازد. اما تمام این برنامه‌ها آشکارا جانبدرانه و حاوی کمترین انتقادها از آن دوران است. از دخالت بی‌حد و حصر و باورنکردنی سیاست خارجی در دوران پهلوی چندان حرف نمی‌زند، و بنیانگذار سلسله پهلوی را در حد قهرمان ملی معرفی می‌کند.
در این مستندها از کارشناسان صاحبنظری که تالیفات درخورتوجهی از دوران پهلوی دارند، دعوت به عمل نمی‌آید. معمولاً نظر خانواده پهلوی و یا درباریان و مقاماتی مطرح میشود که در آن رژیم نقش داشتند. آنان نیز به مصداق خود گوئی و خود خندی بعضاً تحت تاثیر سخنان خود قرار می‌گیرند و قطره اشکی هم می‌ریزند تا بیننده بیشتر حسرت گذشته باشکوه و از دست رفته را بخورد. از اختناق و زندانیان سیاسی و اعدام‌های قبل از انقلاب تقریباً هیچ سخنی به میان نمی‌آید.


تلویزیون من و تو چندان میانه‌ای با سنت‌ها و اعیاد اسلامی ندارد و به طور کلی نمی‌توان گفت که با همسایگان عرب ایران مهربان است. نسبت به کلمات عربی در زبان فارسی هم تقریباً همان رویکرد دوران پهلوی را دارد. از کلمات جا افتاده عربی تا آنجا که امکان داشته باشد، استفاده نمی‌کند. اما ترکیب‌های انگلیسی فارسی مثل "من و تو پلاس" و "گپ‌تایم" را به کار می‌برد. در برنامه آکادمی موسیقی گوگوش که به استیچ تغییر نام یافت، ممکن است عباراتی اینگونه غیرمتعارف هم به کار برده شود : «من به عنوان producer تو رو به عنوان یه choice قبول‌دارم ولی بایدtry کنی که از مخاطبا vote بگیری»
در بعضی برنامه‌ها اگر مجری فارسی را با لهجه انگلیسی صحبت کند امتیاز مثبت دارد. در همین برنامه اخبار زرد با رویکرد ضد عربی هم پخش می‌شود. مثلاً یک بار یکی از مجریان مرد در برنامه من و تو پلاس با لحنی تحقیرآمیز می‌گفت شاه عربستان برای دخترش توالت تمام طلای سه میلیون پوندی خریده است. استنادش هم به مجلات دم‌دستی و زرد بود.
همه این موارد بسیاری از ببننده‎های تلویزیون من و تو را این نتیجه رسانده است که حامی اصلی این تلویزیون سلطنت‎‌طلب‌ها و خانواده سلطنتی است. چنین مسئله‌ای تقریباً محال به نظر می‌رسد. دلیل آن نیز خود خانواده پهلوی است.


ابتدا باید گفت که وقتی صحبت از خانواده سلطنتی در ایران است، گوئی از خانواده سلطنتی دانمارک و بلژیک و یا اردن و مراکش حرف می‌زنیم. خانوده پهلوی کلاً اشتباهی بود و هست. به سلطنت رسیدن آنها نه ناشی از سنت‌های طایفه‌ای و ایلی هزاران ساله بود و نه احیاناً نتیجه اراده مردم. خلائی درکشور بود و دخالت خارجی حرف اول و آخر را می‌زد. رضاشاه هم نمادی از فرد مناسب در زمان مناسب و جای مناسب بود. در نهایت قرعه سلطنت را به نام او زدند.
اما خاندان پهلوی در حال حاضر خود را هم نمی‌توانند درست و حسابی اداره کنند. سلیقه و تشخیص و فهم رسانه‌ای طرفداران این خانواده خیلی فراتر از کانال ایران آریائی نیست. درک آنها از تاریخ هم همین است. باسوادترین فرد این خانواده فرح دیبا که انصافاً فرد متشخصی است و خدماتی ماندگاری هم دارد، در دفاع از جشن‌های دو هزار و پانصد ساله می‌گفت فرانسوی‌ها برای دویست سال تاریخ انقلاب خود چه کارها که نمی‌کنند، آنوقت ما با هزاران سال تاریخ نباید جشن آبرومندی برگزار می‌کردیم؟ به نظر می‌رسد ایشان همچنان محمدرضاشاه را ادامه بلاانقطاع سلطنت کوروش هخامنشی می‌داند. خانواده اشتباهی پهلوی در تاریخ و جغرافیا گم شده است. این خانواده خیلی هم به سخاوت شهره نیست، مال و منال خود را سفت چسبیده‌اند و نم پس نمی‌دهند. نه پول برای چنین پروژه‌هائی خرج می‌کنند و نه توان مدیریت آن را دارند.


احتمال بعدی که در سطح جامعه رواج دارد، حمایت بهائی‌ها از این تلویزیون است. برنامه‌های من و تو را طیف‌های بسیار گسترده‌ای از مردم می‌بینند. در سطح جامعه کم نیستند کسانی که فکر می‌کنند تلویزیون من و تو را بهائی‌ها راه‌اندازی کرده‌اند. شاید هم تبلیغات بعضی رسانه‌های حکومتی را باور کرده‌اند. معلوم نیست این ذهنیت را که بهائی‌ها چنین همه فن حریف پنداشته می‌شوند، به حساب موفقیت بهائی‌ها باید گذاشت، و یا مخالفان سرسخت آنها.
خاطرات و نوشته‌های منتشر شده در شبکه‌های اجتماعی از پناه‌جویان کمپ سازمان ملل در ترکیه، حاکی از آن است که پیروان آئین بهائی همچنان درگیر مسائل بسیار معمولی زندگی هستند. و اگر بتوانند هم‌کیشان خود را نجات دهند کار بزرگی کرده‌اند. در این اوضاع و احوال جامعه بهائی فقط همین یک قلم را کم دارد که تلویزیونی حرفه‌ای با هزینه‌های گزاف راه‌اندازی کند و در آن تونلی به دوران پهلوی بزند و قصه شاه و پریان را تعریف کند.


شایان ذکر است که بر خلاف باور رایج، جامعه بهائی چندان دل خوشی از دوران پهلوی ندارد و اگر قرار بود تلویزوین من و تو متعلق به بهائی‌ها باشد، اندکی از آلام خود در زمان سلطنت پهلوی را هم در برنامه‌ها می‌گنجاندند. در هر حال این نظر که تلویزیون من و تو متعلق به بهائی‌هاست، بیشتر به تئوری توطئه شباهت دارد.
احتمال مهم دیگری که زیاد هم مطرح می‌شود، حمایت جامعه یهودی و مخصوصاً اسرائیل از تلویزیون من و تو است. طرفداران این نظر من و تو را یک تلویزیون صهیونیستی می‌دانند که در خدمت منافع اسرائیل است. قبل از هر چیزی بهتر است کمی به موقعیت خاص اقلیت یهودی در جامعه خودمان نگاهی بیندازیم. گرچه بررسی این موقعیت خیلی مرتبط به این بحث نیست، و حساب دولت اسرائیل و اقدامات آن هم از هم میهنان یهودی به کلی جداست، اما به هر حال یهودی‌ها جزو اقلیت‌هائی هستند که در عزا و عروسی سر آنها بریده می‌شود. چرا جامعه یهودی این اندازه پیچیده است و یا پیچیده به نظر می‌رسد؟ چرا یهودیان به راحتی در مظان هر اتهامی قرار می‌گیرند؟ ...
در جامعه ما انتساب هر چیزی به اسرائیل و دولت یهودی آن عملاً کار ساده‌ای است. از جمله این کارها هم انتساب تلویزیون من و تو به اسرائیل است. خاصه که نگرش گردانندگان من و تو خیلی با عرب و فلسطین مهربان نیست. من و تو عموماً تصویر مثبتی از اسرائیل ارائه می‌کند. خوانندگان و هنرمندان اسرائیلی با اصالت ایرانی حضور پررنگی در این تلویزیون دارند. سخنان آنها هم یکسره در وصف ایران و ایرانی است.


تا این لحظه در جای معتبری چیزی منتشر نشده که به رابطه اسرائیل و یا جامعه یهودی با تلویزیون من و تو اشاره کرده باشد....
اما اسرائیل رسانه‌های فارسی‌زبانی هم دارد که تقریباً همه فعالیت‌های آنها آشکار است. از رادیو بخش فارسی اسرائیل تا نهادهائی در وزارت خارجه این کشور به فارسی مشغول فعالیت هستند. بسیار طبیعی است که بودجه و اهداف آنها برای مردم اسرائیل مشخص و قابل دسترسی باشد. در چنین ساختاری، بسیار بعید است یک تلویزیون فارسی‌زبان پُرهزینه که اغلب برنامه‌های آن سرگرم کننده است، محرمانه تامین مالی شود و هیچ سر و صدائی هم از نشریات اسرائیلی بلند نشود و دولت را ناچار به جوابگوئی نکنند.
شنیده‌های دیگری هم وجود دارد که تلویزیون من و تو را وزارت دفاع امریکا، پنتاگون حمایت می‌کند. گویا سال 2008 پنتاگون چنین بودجه‌ای برای منطقه داشته است. گفته می‌شود این بودجه ابتدا برای افغانستان بود که بعدها برای ایران لحاظ شد. ممکن است دلیل اصلی تغییر نظر پنتاگون، عدم دریافت پیشنهاد مناسب از طرف افغان‌ها باشد. و یا تیم مناسبی در آن تاریخ برای راه‌اندازی چنین کانالی در افغانستان یافت نشده باشد.


اما وقتی این پیشنهاد به ایرانیان مقیم خارج از کشور ارائه می‌شود، اشخاص و گروه‌های مختلف پروپوزال ارائه می‌کنند. پیشنهاد مرجان و کیوان عباسی مبتنی بر تأسیس کانالی با محوریت برنامه‌های سرگرم‌کننده، بیشتر از سایر پیشنهادها مورد استقبال قرار می‌گیرد و در نهایت تصویب می‌شود.
قبل از راه‌اندازی من و تو، کیوان عباسی چندان چهره شناخته شده‌ای نبود، اما سابقه کار رسانه‌ای داشت. او فرزند فریبرز عباسی است که قبلاً تلویزیون آزادی را اداره می‌کرد. خود فریبرز عباسی هم فرزند یکی از ژنرال‌های رژیم پیشین ایران است. فریبرز عباسی و حسن اعتمادی در کانال‌های تلویزیونی که عموماً برنامه‌های سیاسی داشتند، همکاری می‌کردند. نسل بعدی آنها یعنی کیوان عباسی و رها اعتمادی در من و تو به همکاری ادامه می‌دهند. فریبرز عباسی علاقه ویژه‌ای به رضا پهلوی ولیعهد سابق ایران دارد و او را بهترین گزینه برای جانشینی رژیم فعلی ایران می‌داند.
مرجان و کیوان عباسی که مدیریت کانال من و تو را دارند تا کنون به هیج مصاحبه‌ای تن ندادند. اطلاعات شفاف و دقیقی از شیوه کار آنها موجود نیست. آنچه هم که در اینجا آمد بر مبنای شنیده‌هائی است که جسته و گریخته اهل رسانه منتشر می‌کنند، اما بیش از هر احتمال دیگری واقعی به نظر می‌رسد.


هیچ کدام از مدیران و کارکنان ایرانی این تلویزیون در گذشته و در تلویزیون‌های خصوصی مثل تلویزیون "آزادی" و یا کانال اینترننی "ببین تی وی" کارنامه موفقی در جذب مخاطب میلیونی نداشتند. از این منظر، تلویزیون من و تو به عنوان تلویزیونی با محوریت برنامه‌های سرگرم‌کننده، شباهت‌هائی به بی‌بی‌سی فارسی با محوریت یک کانال خبری دارد. هیچکدام از مدیران ایرانی بی‌بی‌سی فارسی هم تجریه موفق قبلی در جذب مخاطب میلیونی نداشتند.
گرچه بی‌بی‌سی فارسی توسط ایرانیان اداره می‌شود، اما در نهایت از استانداردها و مدیریت بی‌بی‌سی مادر تبعیت می‌کند و همین موضوع اجازه نمی‌دهد که به سرنوشت سایر کانال‌های خبری فارسی‌زبان مبتلا شود. در مورد تلویزیون من و تو هم باید وضع همینطور باشد. با این تفاوت که بودجه بی‌بی‌سی فارسی و حتی تغییر مدیران آن شفاف و روش از طریق خود بی‌بی‌سی اعلام می‌شود. گردانندگان و مدیران من و تو هم ایرانی هستند، اما نهاد غیرایرانی تامین‌کننده مالی، حتماً اهرم‌های مناسبی برای نظارت بر کیفیت و چند و چون برنامه‌های آن دارد.


تلویزیون من و تو رسماً متعلق به شرکت Marjan Television Network است که نشان از خصوصی بودن و مالک و مدیریت ایرانی داشتن آن است. اما تجربه شکست‌خورده رسانه‌های فارسی‌زبان و آرواره‌محور خارج از کشور، نداشتن منبع درآمدی مثل آگهی در تلویزیون من و تو، کیفیت بالای برنامه‌های آن، دهها کارمند و سایر هزینه‌های گزاف، حاکی از آن است که چنین شبکه‌ای با فرض وقوع معجزه هم نمی‌تواند محصول کار و مدیریت و سرمایه ایرانیان خارج از کشور باشد. اگر غیر از این بود، تجربه نشان داده است ایرونی‌بازی کارکنان و مدیران با سرعت بی‌پایان تلویزیون من و تو را به سرنوشت سایر کانال‌های فارسی‌زبان مبتلا می‌کرد.
معمولاً وزارت خارجه امریکا هر بودجه‌ای که به هر نهادی می‌دهد، رسماً آن را اعلام می‌کند. در این مورد خاص چون مربوط به وزارت دفاع امریکاست، محرمانه بودن بودجه نیز کمابیش قابل درک است. کارنامه گردانندگان این تلویزیون و خانواده عباسی نشان می‌دهد که از کارگزاران نظام پیشین ایران بودند و دلبستگی زیادی به سلطنت پهلوی داشتند. همه اینها دلیل خوبی برای رویکرد سیاسی تلویزیون من و تو است که از همان ابتدا دوران حکومت پهلوی‌ها را بسیار استادانه تبلیغ کرد و موفقیت‌های زیادی هم داشت.


در هر حال از نظر شیوه مدیریت و منابع مالی با معمائی به نام تلویزین من و تو مواجه هستم و فقط با تکیه بر حدس و گمان و شنیده‌ها می‌توانیم منابع آن را حدس بزنیم. هیچ اطلاع رسمی و شفاف از حواب قطعی نداریم.
وقتی کانالی که هم رویکرد سیاسی و هم برنامه‌های سرگرم کننده و هم سبک زندگی مورد نظر آن فقط با بخشی از جامعه بسیار متکثر ایران سازگار است، در میان همه اقشار، اعم از مذهبی و غیرمذهبی و فارس و کُرد و بلوچ و تُرکمن طرفدار پیدا می‌کند، فقط ناشی از موفقیت آن نیست، نبود رقیبان جدی هم بسیار مهم است.
تاثیر رقیب را نوروز سال 92 شخصاً تجریه کردم و حتی غافلگیر شدم. در آن تاریخ آکادمی موسیقی گوگوش میلیونها بیننده در تهران داشت. بچه‌ها در مدارس نقش هر کدام از شرکت کننده‌ها و گردانندگان برنامه را بازی می‌کردند. شبکه‌های اجتماعی پر از مطالبی بود که نشان می‌داد این برنامه به طور گسترده در میان طیف‌های مختلف دنبال می‌شود. میلیون‌ها نفر با فرستادن اس‌ام‌اس در رای‌گیری این مسابقه شرکت می‌کردند.


اما وقتی برای تعطیلات عید به اورمیه رفتیم، متوجه شدم تقریباً کسی این برنامه را دنبال نمی‌کند. بیشتر پرس و جو کردم و حتی از همشاگردی‌های برادرزاده‌هایم نیز پرسیدم. در مدارس اورمیه خیلی از بچه‌ها حتی از وجود این برنامه هم خبر نداشتند. O-Ses که از کانالهای ماهواره‌ای ترکیه پخش می‌شود، و برنامه‌ای برای کشف استعدادهای جدید است، برای مردم شهر حرف اول و آخر را میزد. بعضی از جوانان آذربایجان و اورمیه هم که هنری و صدائی دارند، در این مسابقه شرکت می‌کنند و بعضاً مقام هم می‌آورند. این موضوع هر چه بیشتر به جذابیت اوسس در آذربایجان منجر شده است.
به هر حال و با شرایط فعلی تلویزیون من و تو در فضای فارسی‌زبان تقریباً بی‌رقیب است. سبک زندگی که مبلغ آن است، فقط به بخشی از ایرانیان شباهت دارد که البته بخش بزرگی هم هست. ایرانیان کلی مناسک و اعیاد مذهبی دارند که عملاً در این تلویزیون دیده نمی‌شود. بخش قابل توجهی از ایرانیان بی‌توجه به حکومت فعلی، مذهبی هستند و سبک زندگی آنها متاثر از مذهب است.


در مقام مقایسه می‌توان از همسایه‌هائی مثل ترکیه و کشورهای عربی مثال زد. در این کشورها دهها کانال تلویزیونی فعال است که هر کدام با محوریت بخشی از جامعه فعالیت می‌کنند. مثلاً کانالهای تلویزیونی MBC، هم موفق و امروزی هستند و هم ملاحظاتی متناسب با فرهنگ کشورهای عربی منطقه خلیج فارس را رعایت می‌کنند. خیلی از کانال‌های عربی لبنانی چنین ملاحظاتی ندارند.
یقیناً اگر در ایران هم شرایط مهیا بود، اکنون کانال‌های فراوان و فراگیر با شیوه و رویکردهای مختلف وجود داشت. اکنون که چنین شرایطی مهیا نیست، و با ویژگی‌هائی که ذکر شد تلویزیون من و تو یکه‌تاز میدان است، باید به نقش مخرب آن هم توجه داشت.


تلویزیون من و تو سبک خاص خود را دنبال می‌کند. و اگر دیگران کار متفاوتی ارائه نمی‌کنند طبیعتاً تقصیر من و تو نیست. نمی‌توان از این کانال انتظار داشت که خودشان نباشند و به جای دیگران هم برنامه بسازند. اما ناکامی‌های پی در پی و ویرانگر شرایط حاکم عملاً در خدمت اهداف سیاسی تلویزیزون من و تو قرار گرفته است. این تلویزیون موفق شده است به بخش عمده‌ای از نسل جوان شرایط قبل از انقلاب و داستان شاه و ملکه را به داستان پر آب و چشم شاه و پریان تبدیل کند، که ملتی ناسپاس قدر آنها را ندانستند.
تصویری هم از مخالفان رژیم پادشاهی ارائه می‌دهد که گوئی هیچ نمی‌فهمیدند و تیشه به ریشه خوشبختی خود می‌زدند. جالب اینجاست که بخش بسیار کوچکی از مبارزان و زندانیان و شکنجه شدگان رژیم پیشین متعلق به کسانی است که هم اکنون در قدرت هستند. تعداد افراد این نظام که واقعاً در رژیم پیشین مبارزه کرده‌اند و اکنون طرز فکر آنها و یا خود آنها قدرت واقعی را در دست دارند، با انگشتان دست هم قابل شمارش است.


نگرش سیاسی تلویزیون من و تو به جای انتقاد از شرایط موجود، به انتقام از عملکرد گذشته ملت می‌پردازد. خوشبینانه‌ترین تعبیری که می‌توان از این نگرش کرد، ترویج نوعی خودزنی مخرب است. این خودزنی در افکار عمومی تاثیر خود را گذاشته است. بسیاری فکر می‌کنند که در رژیم گذشته همه چیز بر قاعده بود و کشور درست و حسابی اداره می‌شد.
این در حالی است که در تاریخ معاصر ایران، بر سر کمتر پدیده‌ای مثل مخالفت با رژیم و شاه سابق ایران اتفاق نظر وجود داشت. به تعبیر محمد قائد ایمان به رفتن شاه پیش‌شرط روشنفکری آن دوران محسوب می‌شد و ائتلاف کوچک اما بسیار خشن بازار حوزه مزید بر علت بود، نه علت اصلی.


نویسندگان و روزنامه‌نگاران و کارگران و دانشجویان و استادان و معلمان و پزشکان و حتی خلبانان و کارکنان شرکت نفت در آن تاریخ با رژیم پهلوی مخالف بودند و به شاه نه گفتند. تقریباً همه اقشار پیشرو ایران از رژیمی که امروز تلویزیون من و تو آن را می‌ستاید، ناراضی بودند. بسیاری به مبارزه برخاستند و زندانی و شکنجه و بعضاً اعدام شدند. و متاسفانه اغلب این مبارزان بلافاصله بعد از بهمن 57 به سرنوشت تلخ‌تری دچار شدند.
محمدرضاشاه پهلوی در مقاطعی با تهدید به استعفاء از امریکائی‌ها امتیاز می‌گرفت. اسناد تازه منتشر شده امریکا حکایت از آن دارد که شاه در پیست آبعلی به سفیر بریتانیا می‌گوید : «اگر کسری بودجه ارتش تامین نشود، یا از دلارهای آمریکا در صندوق برنامه سوم توسعه ایران استفاده خواهد کرد، یا دست به دامان شوروی خواهد شد یا از فرماندهی کل نیروهای مسلح کنار خواهد رفت. سفیر بریتانیا به زبان دیپلماتیک یادآور شد که واگذاری فرماندهی ارتش در عمل معنای کناره‌گیری از سلطنت خواهد بود؛ شاه پاسخ می‌دهد که در واقع گزینه کناره‌گیری از سلطنت را مد نظر دارد.»


مدیرانی که در کارآمدی خود تردید ندارند، و از مدیران بالادست امکانات و اختیاراتی می‌خواهند و موفق نمی‌شوند آن را کسب کنند، بعضاً از حربه استعفاء به عنوان ابزاری مؤثر برای تحت فشار قرار دادن مدیر بالادست استفاده می‌کنند. محمدرضا شاه پهلوی وقتی تحت فشار قرار می‌گیرد، خیلی راحت مافی‌الضمیر خود را نشان می‌دهد و به نظر می‌رسد رسماً امریکائی‌ها و انگلیس‌ها را مدیران ارشد خود می‌داند. آنها را تهدید می‌کند که اگر فلان کار را نکنند ایران را به حال خود رها خواهد کرد.
بر علیه چنین پادشاهی چنان اتفاق نظری در میان اقشار مختلف مردم ایران طبیعی به نظر می‌رسد. فی‌الواقع عملکرد "هُم‌الغالبون و هُم‌السارقون" منجر به اعاده حیثیت از شاه سابق ایران شده است. آنچه غیرطبیعی است تطهیر بیش از اندازه دوران حکومت پهلوی‌هاست که تلویزیون من و تو در این امر نقش بسیار مهمی دارد.


برای اینکه به نقش مخرب تلویزیون من و تو بیشتر پی ببریم، بهتر است آن را با صدا و سیما مقایسه کنیم. خیلی واضح است، و خود صدا و سیما هم منکر آن نیست، که برنامه‌های این رسانه عریض و طویل با دهها کانال و چندین زبان، در خدمت یک ایدئولوژی و طرز فکر خاص است. اما حنای صدا و سیما سالهاست چنان بی‌رنگ شده که وقتی خبر تعطیلی مدارس به علت آلودگی و یا یخ‌زدگی را هم اعلام می‌کند، بسیاری از ایرانیان از آن خبر نمی‌شوند.
رویکرد سیاسی تلویزیون من و تو درست نقطه مقابل صدا و سیماست، از این منظر کارکرد آنها چندان فرقی با هم ندارد. من و تو هم چندان رسانه آزادی نیست، اخبار و تفسیرهای آن در خصوص رژیم فعلی و رژیم پیشین حتی به ظاهر هم بی‌طرفانه نیست. من و تو مثل صدا و سیما با تاریخ و فرهنگ متکثر ایرانیان ایدئولوژیک برخورد می‌کند. صدا و سیما به همه ایران از دریچه مذهب، به روایت حاکمان نگاه می‌کند. تلویزیون من و تو هم نگاهی شبیه باستان‌گرایان دارد. این هر دو نگاه که آشکارا رویکرد خاصی را دنبال می‌کنند ، اگر فراگیر شوند، که من و تو بسیار هم فراگیر شده است، قطعاً آثار مخرب خود را هم در پی خواهند داشت.

 

برای مطالعه سایر مطالب می توانید از کاتگوری بالای سایت استفاده کنید (چنانچه از گوشی تلفن همراه وارد سایت شده اید، نوار آبی رنگ بالای صفحه را کلیک فرمایید)، همچنین با کلیک روی این کلمه یا روی آرم acemalisi در صدر صفحه به صفحه اصلی هدایت می شوید.

همچنین با اختصاص یک دقیقه از وقت ارزشمندتان مرا در ارائه مطالب مفیدتر همراهی کنید. متشکرم.

1 1 1 1 1 1 1 1 1 1 میانگین 2.50 (از 3 رای)

 

سلام هموطن، به سایت ایرانیان استانبول خوش آمدید. جهت ترجمه رسمی ترکی استانبولی ارزان، فوری، رسمی و غیررسمی در سراسر کشور و نیز خارج از کشور، راهنمایی و همراهی و انجام تمامی امور به خرید ملک و مستغلات در استانبول، گردش و تجصیل و اقامت در خدمت هموطنان گرامی هستیم...